معدن و منابع طبیعی تعامل یا تعادل؟
دنیای معدن -میتوان معدن و منابع طبیعی را دو بال پرندهای دانست که مازندران سبزفام را به جایگاه واقعیاش برساند اما پیش از آن باید بدانیم مفهوم منابع طبیعی چیست و آیا منابع طبیعی نیاز به بازتعریف دارد؟ قاره سبز و کشور سبز آلمان هر روز بیش از دیروز نسبت به معادن زغال و این صنعت مهم، گرایش پیدا میکند.
آیا محیطزیست و منابع طبیعی در اروپا معنای دیگری دارد؟ استان مازندران با بیش از ۲۰۰ پروانه بهرهبرداری معدن و منابع جنگلی و پوشش گیاهی منحصر، مطالعه موردی خوبی برای بحث داغ معدن و منابع طبیعی به نظر میرسد. بخش قابل توجهی از منابع طبیعی و جنگلهای کشور در مازندران واقع شده است. این یک سرمایه بزرگ ملی است که افتخار هر مازندرانی، حفظ و صیانت آن است.
اما موضوع این است که نگاه یگانهای به منابع طبیعی وجود ندارد و تا زمانی که جنگل و مرتع، خودی و جزو سرمایه استان به شمار برود و معدن فرزند بد و ناخلف باشد؛ خانواده اقتصاد استان و کشور ضرر میکند. هر چند تن رنجور منابع طبیعی استان، زخمی از چشم طمعورزانی است که به هر بهانه ضربهای به آن وارد میکنند، اما گناهی که دیگران در بلخ مرتکب شدهاند نباید گردن مظلوم معدنکاری را در شوشتر بزند. شهرستان سوادکوه که از محور فیروزکوه، میزبان مسافران از همه نقاط کشور است، مثال خوبی برای تنویر مطالب تشریح شده است. این نگین کمنظیر مازندران که زیبایی چشمنوازش در مطلع استان دلربایی میکند، به تنهایی، یکپنجم معادن استان و قریب به ۴۰درصد تنوع مواد معدنی را دارد. این شهرستان قریب به ۶درصد مجموع جنگلهای استانهای شمالی (مازندران، گیلان و گلستان) را در خود جای داده است. غرض از بیان این آمارها دو پرسش اساسی است:
۱- این شهرستان که کمتر از ۱/۵درصد جمعیت استان و قریب به ۵درصد مساحت کل استان را دارد، با وجود این همه منابع، آیا از سطح رفاه متناسب با منابع خویش برخوردار است؟
۲- آیا صحیح بود به بهانه حفاظت از درخت، جنگل و پوشش گیاهی، استعداد شهرستانی که به تنهایی ۷۰درصد معادن فلورین استان، ۴۰درصد معادن زغالسنگ استان و ۳۲درصد معادن واریزهکوهی را دارد، نادیده انگاشت؟ آیا وجود شرکت بزرگ البرز مرکزی که خاطره خوش مردم این خطه از کشور پهناورمان است، حاصل حسن تدبیر و تعامل منابع طبیعی و معدن نبود؟
برای پرسش نخست، پاسخی نداشته و این مطالبه همیشگی استان مازندران است. اگر بهجای برقراری تعادل متوازن بین معدن و آنچه منابع طبیعی میخوانیم، بهدنبال تعامل این دو حوزه جدا افتاده از هم باشیم، چیزی جز تعارض و تقابل فعلی حاصل نمیشود. بخش عمدهای از این محرومیتها حاصل این تضادها و واگراییهای موجود است. در پاسخ پرسش دوم هم باید به تعادل بین این دو حوزه اشاره کرد. تعامل بین دو حوزهای که تحت مدیریت دو وزارتخانه مجزا مدیریت میشوند، چندان ممکن نیست. حفظ این سرمایهها، بیشتر از تعامل، به یک مدیریت یگانه و برقراری تعادل نیازمند است؛ مدیریت یکپارچهای که حوزه جنگل، مرتع و معدن را پوشش دهد و در یک برنامه جامع با نگاهی عادلانه و حفظ تعادل از همه این منابع طبیعی برای پیشرفت و رفاه انسان استفاده کند. معدن هم بهطور قطع جزئی از منابع طبیعی است. امروزه ارزیابیهای زیستمحیطی، رفاه اجتماعی، شرایط سیاسی، وضعیت اقتصادی، سطح فرهنگ، نوع ارتباطات، نگاه و بینش مذهبی و آداب و رسوم منطقهای را همزمان با مسائل زیستمحیطی و مرتبط با انواع منابع طبیعی چون معدن و جنگل بررسی میکنند. این نوع بررسیهای دقیق میتواند پاسخگوی بسیاری از این پرسشها باشد. ارزیابی اثرات زیستمحیطی بهخوبی ضرورت اجرای یک پروژه را مشخص میکند. گاهی لازم است برای باز کردن معدنی کوچک، حتی صدها درخت قطع شود (بهدلیل استراتژیک بودن ماده معدنی) و گاهی برای باز کردن معدنی بزرگ، کندن بوتهای جایز نیست. این تفکیک به معنای برقراری تعادل است. این تعادل در سایه یک مدیریت واحد، سهلتر محقق میشود. استفاده از همه منابع موجود در این سرزمین حق مردمان نجیب کشور اسلامی ایران است. هیچ فرد یا گروهی حق ندارد پشت دیوارهای خودساخته معدن، مرتع یا جنگل سنگر گرفته و خود را مدافع بلامنازعه یکی از این حوزهها نشان دهد. همه مسئولان باید حافظ منافع این کشور اسلامی باشند و منافع تعریفی چندگانه ندارد. امید است حساسیتی که در مقابله با معادن برای حفظ جنگلها وجود دارد، در همه ابعاد دیگر نیز گسترده باشد که یقین داریم به همین شکل خواهد بود.
آرمان قلینژاد پاجی / مدیر روابط عمومی نظام مهندسی معدن مازندران