در جست و جوی یک راهبرد اجتماعی پیشنگرانه برای توسعه بورس
با اتکا به این اجماع جهانی و با اعتماد به برنامهریزی دولت برای دستیابی به این هدف که در خلال لایحه برنامه پنجم توسعه و بودجه سال جاری لحاظ شده است، میتوان پیشبینی کرد که در سال جاری علیرغم بروز علائم جدی خروج اقتصاد ایران از رکود و حرکت برای دستیابی به رشد پنج درصدی، با چالشهای مهم و اثرگذاری در عرصههای پولی و تأمین سرمایه مواجه خواهیم بود.
با اتکا به این اجماع جهانی و با اعتماد به برنامهریزی دولت برای دستیابی به این هدف که در خلال لایحه برنامه پنجم توسعه و بودجه سال جاری لحاظ شده است، میتوان پیشبینی کرد که در سال جاری علیرغم بروز علائم جدی خروج اقتصاد ایران از رکود و حرکت برای دستیابی به رشد پنج درصدی، با چالشهای مهم و اثرگذاری در عرصههای پولی و تأمین سرمایه مواجه خواهیم بود.
به گزارش پایگاه اطلاعسانی بازار سرمایه (سنا) و به نقل از جهان اقتصاد، 12 خرداد ماه، خبری بر درگاه منابع خبری ایران و جهان منتشر شد که حکایت از اجماع جهانی بر روی رشد دست کم پنج درصدی اقتصاد ایران در خلال سال ۱۳۹۵ داشت.
تأمین نقدینگی لازم برای تحریک اقتصاد با هدف دستیابی به چنان رشدی امری پیچیده و دشوار است. با شناختی که از شرایط واقعی نظام بانکی در ابعاد نظارتی و مقررات قانونی ان و نیز ملاحظات و محذورات آن وجود دارد از یک سو و شرایط منظومه اجرایی آن شامل شبکه بانکی دولتی و خصوصی و میزان تعهدات و مطالبات و نسبتهای مالی آنان از سوی دیگر، نمیتوان نسبت به همراهی این منظومه تا پایان راه برای چنان رونقی که رشد چشمگیر ایجاد کند، امیدوار بود.
بنابراین باید راه چاره را در منابع دیگر دیگر تأمین سرمایه و نقدینگی جست و جو کرد. شناخته شدهترین و مورد اعتمادترین منبع برای این کار بورس است.
حال به پرسش اساسی و ضرور موضوع این یادداشت میرسیم: آیا بورس تهران برای ایجاد چنان نشاطی در فضای سرمایهگذاری کشور که بتواند علاوه بر رونق اقتصادی رشد قابل توجهی را هم فراهم کند با امکانات و استقبال فعلی امادگی دارد؟
دو مسأله در این باره مطرح میشود. اول این که ابزارها و محصولات تازهتری باید در بازار ارائه شود تا بتواند نیازهای همه فعالان اقتصادی را فراهم کند. چنین ابزارهایی را با تمهید سریع مقررات و نهایتا با به کارگیری روشهای احتیاطی برای زمینه اجرایی آنها میتوان فراهم کرد و با سرعت بخشیدن به فرآیند تصویب آنها در یک بازه زمانی مناسب به مردم عرضه کرد.
مسأله دیگر این است که ارائه ابزارهای جدید و بهرهگیری از بیشترین ظرفیت توسعه ابزارها و بنگاههای پذیرفته شده فعلی میتوان به رشد مود انتظار دست یافت؟ پاسخ کارشناسان به این پرسش این است که علاوه بر تمهید مقدمات قانونی و فراهمآوردن لوازم اجرایی باید چارهای هم برای تشویق به سرمایهگذاری در بورس و اقبال عمومی به این بازار اندیشیده شود تا ارائه محصولات و ابزارهای تازه با عدم استقبال احتمالی مواجه نشود.
راه چاره این کار چیست؟ آیا نظام رسانهای فعلی که در عرصه اطلاعرسانی بازار سرمایه ایران فعالیت میکند توانایی و کفایت لازم برای این کار را دارد؟ صدا و سیمای جمهوری اسلامی که بنا بر قاعده باید بیشترین نقش را در این امر داشته باشد در حال مواجهه با مشکلات ساختاری درونی خود و غلبه بر مسائل مالی و اجرایی خود است و نمیتوان از آن انتظار ایجاد جهش در اقبال مردم به بورس را داشت.
نظام رسانهای مکتوب شامل روزنامهها و مجلات اقتصادی و حتی پایگاههای خبری (که این روزها تعداد آنان کم هم نیست) با حداکثر توجه خود تا اندازه معینی در این بازار اثرگذاری میکنند و بخشی از رونق فعلی این بازار که بر اساس ذات خود مبتنی بر شفافیت و انتشار گسترده آمار، اطلاعات و تحلیلها است، مرهون فعالیت همین رسانهها است. اما همه میدانیم که نسبت میان گسترش بازار سرمایه و فعالیت در عرصههای اجتماعی و رسانهای این بازار برای جلب و جذب مردم و پساندازهای و سرمایههای کوچک آنان به بورس نسبت خطی نیست و فرضا با دوبرابر شدن حجم فعالیت رسانهای به همان میزان رشد در بازار اتفاق نخواهد افتاد.
بنابراین مدیران و برنامهریزان بازار برای چنان آیندهای بایستی از هم اکنون در تلاش باشند و تمهیدات راهبردی کافی و مناسب را فراهم کنند تا بتوانند انتظارات پسابرجامی سرمایهگذاران داخلی و خارجی را فراهم کند.