دختران ایرانی که با اتباع خارجی ازدواج می کنند، نمی توانند فرزندانشان را به تابعیت ایران درآورند. البته قانون به این سفت و سختی نیست و برای برخی ملیتها اجرا شده و برای برخی اجرا نمی شود. ولی دولت باید سریعا نسبت به تعیین تکلیف فرزندان دورگه ایرانی-افغانستانی بکند که از مادران ایرانی زاده شده اند. اینها ایرانی هستند و نباید خلاف قانونی اساسی حق داشتن هویت از آنها گرفته شود.

پس از جنگ های داخلی در افغانستان و ورود سیل آسای افغانستانی ها به ایران، مشکلات زیادی برای کشور ایجاد شد. اما با این حال ایرانی ها به افغانستانی هایی که از جنگ فرار می کردند راه دادند و آنها را در شهرهای خودشان اسکان دادند. مساله ای که نمونه اش کمتر در دیگر نقاط دنیا دیده می شود. دلیل این امر هرچه بوده باشد، تاریخ مشترک ایران و افغانستان و زبان فارسی به این امر کمک شایانی کرد. هنوز هم که هنوز است از افغانستانی ها که می پرسی ایران را بهتر از پاکستان می دانند و معتقدند در ایران بهتر با آنها رفتار شده است با وجود این که در ایران اجازه ثبت ملک یا اموال غیرمنقول به آنها داده نشد.

ولی بهرحال ورود بیش بین 2 الی 3 میلیون مهاجر جنگ زده به کشور مشکلات و معضلات بسیاری را به همراه داشت. در این فرصت تنها می خواهیم به یکی از این مشکلات اشاره کنیم که به دلایل مختلف امنیتی و سیاسی تابحال مغفول مانده است.

یکی از مخاطبان اقتصاد آنلاین که کرمانی هم هست کامنتی را در پای بعضی مطالب اقتصاد آنلاین گذاشته است که دستمایه نوشتن این خبر شد. ابتدا کامنت را با هم بخوانیم و سپس چند واقعیت را با هم مرور خواهیم کرد.

"با سلام اول با تشکر فراوان از سایت اقتصاد انلاین که به روز ترین اخبار مهم روز را بروز رسانی میکند و روی سایت میگذارد بعد دوست دارم به حرف های دل بنده گوش کنید بنده ساکن کرمان در حدود چهار پنج سال قبل با یک خانواده مهاجر شیعه و مومن که در همسایگی ما زندگی میکرد اشنا شدیم بعد از مدتی رفت و امد خانوادگی،مادر این خانواده برای فرزندش که خدمات اتومبیل را انجام میداد به خواستگاری دختر ما امد بعد از مدتی متوجه شدیم که دختر ما با این ازدواج رضایت کامل دارد بعد جهت مراحل قانونی به امور مهاجران افغانستانی مراجعه کردیم انها به ما گفتند که جهت ثبت این ازدواج باید با وزارت کشور مکاتبه شود بعد از گذشت یک سال که هیچ خبری به ما ندادند ما در خواست خود را مستقیم به وزارت کشور بردیم و عدله ای که جهت این ازدواج داشتیم ارائه کردیم و وزارت کشور بعد از بررسی با این ازدواج موافقت خود را اعلام نمود و گفت که ما به کرمان مکاتبه مینماییم و ما برگشتیم کرمان بعد از مدت طولانی بازهم کرمان به ما جواب ندادند چون این مراحل طول کشید ازدواج صورت گرفت و ما از این خانواده و پسر ایشان رضایت کامل داریم اکنون که بچه این ها به دنیا امده است حدود یک سال میگذرد و هیچ نوع مدرک هویتی به این نوزاد داده نشده است دختر بنده که فرزندش بدون مدرک هویتی با انواع مشکلات مواجه است هر روز به امور اتباع مراجعه مینماید امروز و فردا میکنند و میگویند مشخص نیست و ممکن است سال ها طول بکشد اکنون که دختر بنده با مشکل مواجه شده است میگوید که چون فرزندم بی هویت است بگذارید با شوهرم پناهنده اروپا شوم اکنون از انهایی که وجدان اگاه و بیداری دارند میپرسم که ایا توی یک کشور اسلامی که رهبر به این فرزانگی داریم این کار درست است و ایا به نظر شما این قوانین با اسلام و قران و مذهب تشیع تطابق دارد"

این دوست عزیز ایرانی به نکاتی اشاره کرده که همه واجد اهمیت بسیارند. اول این که محدود کردن امکان تابعیت فقط به پدر نه با قانون اساسی ما جور در می آید و نه با شرع و نه با تاریخ ایران. این حکم به دلیل ملاحظات امنیتی و سیاسی و اجتماعی به دلیل از بین بردن امکان فروش دختران در مناطق فقیر نشین به افغانستانی ها اجرا شد اما واقعا چقدر این حکم موفق بود؟ چقدر باعث شد تا شان دختران ایرانی حفظ شود؟ از یاد نمی بریم ماجرای دختری که پدرش او را به 6 مرد افغان فروخته بود! اگر تابعیت از طریق وی به فرزند و شوهرش منتقل می شد، آنگاه هیچ گاه شاید شاهد چنین جنایاتی نبودیم.

از سوی دیگر کشور ما اکنون با مشکل کاهش نرخ زاد و ولد روبروست. آیا وقت آن نیست که در این سیاست محدود کننده تجدیدنظر کنیم؟ تجربه ثابت کرده که مهاجران و فرزندانشان اتفاقا عناصر بسیار مطلوب و کارآمدی برای جامعه اشان هستند و می توانند کمک شایانی به جوامعی که آنها را پذیرفته بکنند.

همچنین نباید مشکلات، معضلات و ناهنجاری هایی که این فرزندان بی هویت هم برای خود و هم برای جامعه پدید می آورند را فراموش کنیم. هنگامی که جامعه این کودکان را نمی پذیرد، امکان تحصیل، تهذیب و رشد او از بین می رود. در نتیجه گریزی جز کارهای خلاف و بزهکاری نخواهد داشت و به عنصری نامطلوب چه به لحاظ اجتماعی و چه به لحاظ امنیتی برای کشور تبدیل خواهد شد.

شاید به واسطه همین مشکلات بود که رهبر معظم انقلاب همین چند ماه پیش مشکل عدم امکان تحصیل کودکان افغانستانی در مدارس را با تدبیر خود و مدد حکم حکومتی خود یکبار برای همیشه حل کردند. حال جای دارد که دولت مشکل این فرزندانی که ایرانی محسوب می شوند را حل کرده و مساله را به ملت گزارش کنند. اینها فرزندان ایران هستند و چنین جفایی در حق فرزندان ایرانی جفای مضاعف محسوب می شود.

به عنوان عضو کوچکی از خانواده رسانیه به همین وسیله از وزیر محترم کشور، جناب آقای رحمانی فضلی درخواست می کنیم تا پیگیر حل شدن مشکل فرزندان دو رگه ایرانی-افغانستانی و سایر قوم های در وضعیت مشابه باشند و نتیجه اقداماتشان را که قطعا بخشی از آن از مجلس می گذرد، به اطلاع ملت شریف ایران و نیز هم زبانان افغانستانی که با بردباری در ایران زندگی می کنند، برسانند.