«امنیت» اسم رمز تولید در سنگان

«امنیت» اسم رمز تولید در سنگان

دنیای معدن -یک دعوتنامه خبری، یک برنامه بهره‌برداری از کارخانه با حضور مقامات عالی‌رتبه مثل همیشه اما با یک تفاوت دلنشین؛

قرار است از ۲ طرح صنعتی در سرزمین پدری‌ام بهره‌برداری شود. ذوق دیدار دوباره این سرزمین حتی اگر یک هفته قبلش آنجا باشی و خاطره‌بازی با برنامه‌های خبری بهره‌برداری از پروژه‌هایی که زمانی با حضور یک وزیر در خطه خراسان به ۲۰ تا ۲۵ پروژه هم می‌رسید، تردید برای اینکه پیشنهاد حضور در این برنامه خبری را بپذیری برطرف می‌کند. ۵ عصر چهارشنبه ۷ دی در حالی که ننه سرما خود به خواب زمستانی رفته و خبری از سرمای زمستان نیست، در پایانه ۴ مهرآباد حضور می‌یابی و کم‌کم سروکله خبرنگاران که بارها آنها را در برنامه‌های خبری دیده‌ای پیدا می‌شود. جمع می‌شوید و مثل همیشه که فراغ بالی می‌یابید گپ می‌زنید تا زمان بگذرد و سوار هواپیما شوید؛ هواپیمایی که مانند گهواره آنقدر تکانت می‌دهد که احساس می‌کنی سانتریفیوژ شدی و پلاسمای خونت از گلبول‌های قرمز جدا شده است. ۸ شب پا به فرودگاه شهر مشهد که می‌گذاری دلت پر می‌کشد به سمت حرم مطهر امام رضا(ع) و سعی می‌کنی روابط عمومی ایمیدرو را متقاعد کنی یکی دو ساعتی زمان دهد تا به حرم رفته و زیارتی کرده و برگردی اما او که برنامه‌های بعدی را می‌داند و باید ما را تا نیمه شب به خواف برساند، این ریسک را نمی‌کند و قول زیارت حرم را در روز بعد و پس از بازگشت از برنامه افتتاح، می‌دهد اما من خوب می‌دانم اگر آیین گشایش، ظهر فردا هم تمام شود تا ناهار بخوریم و با احتساب ۵ ساعت برگشت، زمانی به مشهد می‌رسیم که باید یک ساعت دیگر پرواز کنیم.با دلتنگی سلامی از راه دور می‌دهیم و سوار اتوبوس‌ها شده و به سمت خواف این نقطه هم‌مرز با افغانستان از مسیر تربت‌حیدریه و نه تربت‌جام حرکت می‌کنیم. خب اوایل سفر میل به خواب نیست و گفت‌وگوها و گپ‌ها حول هر موضوعی شروع می‌شود به ویژه بر سر برنامه‌ای که از فردا کنداکتور کرده و برای‌مان در گروه تلگرامی که به همین منظور و با عضویت خبرنگاران همسفر و بچه‌های روابط عمومی تشکیل شده، گذاشته‌اند اما کمی که می‌گذرد چشم‌ها سنگین می‌شود و خواب، تو را در می‌یابد تا زمانی که می‌گویند «پیاده شوید به سنگان رسیدیم» آن هم ساعت یک و نیم نیمه شب.


ما را مستقیم به سالن غذاخوری می‌برند و به هر ضرب و زوری است یکی دو قاشق غذا را فرو می‌دهی و می‌روی به سمت خوابگاهی که برایت در نظر گرفته‌اند. همان ابتدا می‌گویند خانم‌ها که ۶ نفرند باید با هم باشند اما اتاق ۴ تخته است و ۲ نفر را به ساختمان شماره دو مهمانسرا می‌برند که فردا می‌فهمیم لاکچری‌تر از خوابگاه ما بوده است. به اتاق ۴ تخته‌مان که شامل سه تخت و یک تشک است می‌رسیم. بوی نای مانده جوراب مردانه و پتوهای بدبوتر از آن به استقبال‌مان می‌آیند بدون اینکه نماینده روابط عمومی سنگان یا ایمیدرو وضعیت اتاق را چک کرده باشند.سعی می‌کنیم چند ساعت باقیمانده تا صبح را با باز کردن پنجره‌ها و عوض کردن هوای اتاق سر کنیم و زودتر بخوابیم اما پنجره‌ها را کیپ تا کیپ بسته‌اند و حتی لای درزها را فوم گرم گرفته‌اند تا خدای نکرده بوهای نامطبوع جای دیگری نروند. به هر بیچارگی، بدون پتو و با انداختن شال و روسری بر متکا خواب‌مان می‌برد؛ نه، بیهوش می‌شویم تا ساعت ۶ صبح که یک نفر مانند پادگان شروع می‌کند به داد زدن در سالن‌ها و کوبیدن و از جا کندن درهای اتاق‌ها که «بلند شوید و صبحانه بخورید.»

بدون اینکه از دستشویی اتاق به دلیل خراب بودن سیفون و اینکه درست در نیم‌متری تشک (و نه تخت) چهارم قرار دارد، استفاده کنیم مسواک‌مان را در سینک ظرفشویی که گوشه دیگر اتاق است می‌زنیم و با چشمانی که فقط ۳ ساعت خواب را مهمان بوده به سالن غذاخوری می‌رویم. بعد از نیم ساعت انتظار، صبحانه‌ای می‌آورند و خورده نخورده بساط‌مان را جمع می‌کنیم اما به ناگاه رئیس همیشه خندان و خوش‌اخلاق ایمیدرو، دکتر کرباسیان وارد می‌شود و به خبرنگاران خوشامد می‌گوید. به روی خوش او خاطره شب گذشته را به فراموشی می‌سپاریم و به چک کردن شارژ دوربین، رکوردر و موبایل‌ها می‌پردازیم که وسط کار، ما را وا نگذارند. با همان اتوبوس شب گذشته، به محدوده معدنی سنگان و کارخانه‌هایی که قرار است بهره‌برداری شوند می‌رویم و۲۰ دقیقه بعد ابتدای جاده دسترسی به کارخانه، وسیله نقلیه را عوض کرده و با میدل‌باس وارد محدوده می‌شویم. روبه‌روی در مجتمع پیاده شده و درست جلوی نخستین کارخانه که یک کنسانتره‌سازی متعلق به شرکت توسعه ملی است، پیاده می‌شویم. درها باز است اما منتظرند مقامات که معاون اول ریاست جمهوری و وزیر صنعت، معدن و تجارت هستند، بیایند.


آنها قرار بود با بالگرد بیایند و پیش از حضور در این آیین بهره‌برداری، برنامه‌های بازدید دیگری هم داشتند. عکاسان فرصت را غنیمت شمرده و از فضای داخلی کارخانه، دستگاه‌های فیلتراسیون و نوار نقاله‌هایی که در فاصله ۵ تا ۶ متر از زمین، سنگ آهن خردایش شده را انتقال می‌دهند، عکس می‌گیرند. از این نوار نقاله‌ها آب گل‌آلود بر سر مهمانان می‌ریزد زیرا سنگ آهنی که در فیلترهای بزرگ با شست‌وشو از خاک جدا شده و به صورت کنسانتره درآورده‌اند را منتقل می‌کنند.


آب و حمل‌ونقل مواد معدنی، چالش بزرگ سنگان است
من هم اینطرف‌تر در نخستین ساعت‌های صبح از فضای بیرونی در حالی که خورشید دوستانه بر سر کارخانه و ما می‌تابد، عکس می‌گیرم. نماینده روابط عمومی مجتمع سنگان، فرماندار خواف را معرفی می‌کند و تا مقامات بیایند با فرماندار خواف مصاحبه می‌کنم. مهم‌ترین پرسشم درباره امنیت منطقه است. محمدرضا پهلوان‌نژاد بدون اینکه به ناامنی‌های سال‌های گذشته این منطقه که بیشتر از سوی طالبان بود و البته منحصر به مواردی مانند آدم‌ربایی و اخاذی از خانواده‌های آنها می‌شد، اشاره کند بر این بحث تاکید کرد که یکی از مقولاتی که می‌تواند به امنیت پایدار منطقه کمک کند اشتغال پایدار و ماندگاری آن است. او راه‌اندازی کارخانه‌هایی با این عظمت در نزدیکی مرز را موجب ایجاد اشتغال برای مردم روستایی این منطقه می‌داند که به نوعی مرزبان هستند. علاوه بر آن جوانان این منطقه نیز در کارخانه‌های تاسیس شده مشغول می‌شوند تا ضمن تحرک و پویایی در منطقه به تامین پایدار امنیت کمک کنند هر چند که امنیت شهرستان خواف با اینکه در ۱۲۳ کیلومتری با کشور افغانستان دارد، مثال‌زدنی و ۱۰۰ درصدی است و هیچ مشکل امنیتی ندارد. پهلوان‌نژاد اما از حفظ ارزش افزوده مواد معدنی این منطقه که ثروت خدادادی خواف و سنگان است می‌گوید که با ساخت ۲ کارخانه کنسانتره‌سازی و گندله‌سازی از خام‌فروشی ۸۰ درصدی سنگ آهن معدن سنگان به ویژه معادن پلاسری که به دلیل نبود کارخانه‌های فرآوری از سال ۱۳۸۵ تاکنون به چین صادر می‌شده، جلوگیری می‌شود در حالی که با راه‌اندازی واحد کنسانتره توسعه ملی و گندله اپال پارسیان و راه‌اندازی کارخانه‌های دیگری که در طرح توسعه اینجا دیده شده، دیگر یک تن هم خام‌فروشی نخواهیم داشت چراکه همین جا تبدیل به کنسانتره و گندله می‌شود.

سپس گندله تولیدی برای تبدیل به آهن اسفنجی، شمش و نورد آن به دلیل کمبود آب به فولاد خوزستان و اصفهان ارسال خواهد شد. او معتقد است این اقدام ضمن حفظ ارزش افزوده ماده معدنی، برای۱۰۰ نفر به طور مستقیم اشتغالزایی می‌کند که به امنیت منطقه می‌افزاید.فرماندار خواف در پاسخ به پرسش دیگر من که «آیا فولاد خراسان که به این منطقه نزدیک‌تر است از گندله تولیدی اینجا استفاده می‌کند؟» گفت: فولاد خراسان در این منطقه یک کارخانه کنسانتره‌سازی در دست ساخت دارد که آن را به گندله‌سازی در نیشابور منتقل می‌کند تا به آهن اسفنجی و شمش فولاد تبدیل شود.از او درباره برنامه‌های سنگان برای ساخت یک کارخانه فولاد و تکمیل زنجیره ارزش افزوده در منطقه خواف پرسیدیم که گفت « مجوز ساخت یک کارخانه فولاد نیز به نام ذوب آهن خلیج‌فارس داده شده اما با توجه به اینکه منطقه‌ای خشک و کم آب است و ذوب نیز مصرف آب زیادی دارد، تا زمانی که نتوانیم آب را خارج از این حوزه وارد کنیم نمی‌توانیم واحد ذوب را راه‌اندازی کنیم. البته سایر زیرساخت‌های مورد نیاز واحد ذوب خلیج‌فارس مانند برق و گاز تامین شده است.»او از تامین آب مورد نیاز فعلی منطقه نیز گفت و افزود: تا اینجا به دلیل دریافت مجوز حفر چاه در گذشته، از آب چاه و روان‌آب‌های سطحی و مرزی استفاده کرده‌ایم و نیاز واحدها تامین شده اما از آب هیرمند تا کنون استفاده‌ای نشده است.


سرانجام ساعت از ۹صبح می‌گذرد، دو بالگرد بر زمین می‌نشینند و همه از کارگران گرفته تا مهندسان به سمت بالگرد می‌روند تا استقبال پرشوری داشته باشند اما گاهی این شور از حد خارج شده و به حدی می‌رسد که عکاسان نمی‌توانند جلو رفته و عکس مورد نیاز خود را بگیرند. اسحاق جهانگیری، معاون اول رئیس‌جمهوری به همراه محمد شریعتمداری، وزیر صنعت، معدن و تجارت و جعفر سرقینی، معاون امور معادن این وزارتخانه و نیز تعدادی از نمایندگان استان، از کنسانتره‌سازی توسعه ملی ۲/۵ میلیون تنی که در فاز بعدی خود ۲/۵ میلیون تن دیگر به ظرفیت تولیدی‌اش می‌افزاید، بازدید کرده و سوار خودروها شده و به سمت معدن که در ۵ کیلومتری اینجا و در بالادست هر دو کارخانه قرار دارد، می‌روند بدون اینکه خبرنگاران و عکاسان، آنها را همراهی کنند. خبرنگاران و عکاسان اما در کنار بنای یادبود گندله‌سازی اپال پارسیان که قرار است از سوی اسحاق جهانگیری بهره‌برداری شود، منتظر می‌مانند و برخاستن گرد و غبار غلیظی از بالای کوه را مشاهده می‌کنند و به دنبال آن صدای مهیب انفجار به گوش می‌رسد. به مناسبت حضور مقامات، عملیات آتشباری و انفجار بخشی از دیواره‌های معدن انجام می‌شود تا سنگ حاصل از انفجار استخراج شود.


بهره‌برداری از هر کارخانه کار ما را کمتر می‌کند
سرهنگ صمدی، فرمانده مرزبانی تایباد هم به وضعیت امنیت در شهرهای مرزی اشاره می‌کند که با حضور مرزداران و مرزبانان و به برکت نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران، بسیار عالی و خوب است اما از نظر ارتقای معیشتی مرزنشینان، افرادی که به عنوان کارگر یا بدون شغل هستند با راه‌اندازی اینگونه واحدهای صنعتی، معیشت‌شان بهبود پیدا خواهد کرد که در امنیت هم تاثیرگذار خواهد بود. اگر مانند این کارخانه گندله‌سازی ساخته شود فضای امن در سایه اشتغال ایجاد شده، تامین خواهد شد و در معیشت و امنیت منطقه تاثیر مثبت خواهد گذاشت. او در پاسخ به این پرسش من که «پیش از راه‌اندازی این کارخانه، امنیت منطقه چگونه بود؟» می‌گوید: امنیت در این منطقه با تلاش مرزداران تامین بود اما می‌توانیم بگوییم ایجاد شغل، در شدت، حدت و قدرت مانور ما تاثیرگذار است و زحمت ما را کمتر می‌کند. با توجه به وظیفه ذاتی ما که ایجاد امنیت است، با تمام تلاش خود امنیت را ایجاد کردیم که به بهبود اقتصاد و اشتغال کمک خواهد کرد.


دلش را داشتیم، ریسک کردیم
اما بازگشت مسئولان برای بهره‌برداری از گندله‌سازی، بیشتر از ۴۵ دقیقه طول می‌کشد و در این فاصله با محمد مسعود سمیع‌نژاد، مدیرعامل کارخانه اپال پارسیان به صحبت می‌نشینیم که بی‌صبرانه منتظر چیده شدن میوه انتظار خود و بهره‌برداری از این کارخانه‌ای است که فقط ساخت و راه‌اندازی آن ۲۴ ماه زمان برده و به نوعی رکوردی در ساخت کارخانه‌های عظیمی از این دست آن هم با تمام توان داخلی و بومی‌سازی قطعات به شمار می‌رود. او مهندسی کارکشته و مدیری توانمند است که پیش از دکتر بهرام سبحانی، مدیرعامل فولاد مبارکه بوده است. با این حال خیلی اهل معرفی کردن خود و حرف زدن نیست و ترجیح می‌دهد در آیین بهره‌برداری رسمی که در محل کارخانه او برگزار شده، حرف بزند. با این حال در جمع من و دو نفر از خبرنگاران دیگر کمی از تولید روزانه کارخانه می‌گوید که به ۱۴هزار و ۵۰۰ تن رسیده و به زودی به ۱۵۰۰۰ تن می‌رسد. سمیع‌نژاد از سرمایه‌گذاری مستقیم ۱۲۰۰ میلیارد تومانی می‌گوید که به اضافه ۳۰۰ میلیارد تومان سرمایه‌گذاری غیر مستقیمی است که در جای خودش هزینه می‌شود. او می‌گوید: کارخانه قدیمی را افزایش ظرفیت دادیم و زیرساخت‌های آب، برق، گاز، جاده و.. را سرمایه‌گذاری کردیم چون زمانی که اینجا را تحویل گرفتیم زیرساخت‌هایش ناقص بود. با این حال او این مدل مشارکت دولتی- خصوصی را می‌پسندد و معتقد است این مدل می‌تواند از سوی دیگران به عنوان الگو پذیرفته شود. البته مشکلاتی هم وجود داشت اما در مجموع مدل خوبی بود که دولت می‌تواند از آن استفاده کند و طرح‌های نیمه تمام خود را به پایان برساند.

او اضافه کرد: حسن دیگر طرح این بود که ۲۴ ماهه جمع شد و در دوران ساخت هم ۴۵۰۰ جوان ایرانی را در کارگاه‌های سراسر کشور مشغول به کار کرد. او از مزایای بومی‌سازی و استفاده از توان داخلی برای بهره بردن از این صنعت بزرگ گفته و ادامه می‌دهد: فقط ۷۰ میلیون یورو از هزینه کارشناسان خارجی که بیایند و بروند، حذف شد. تجهیراتی هم مانند گیربکس‌های بزرگ و موتورهای بزرگ را از آن طرف آوردیم چون توجیه اقتصادی تولید آن در کشور نیست و امکان ساخت آن در کل دنیا در دست ۴ تا ۵ شرکت است.او اضافه کرد: اتوماسیون و نگهداری این کارخانه، به طور کامل ایرانی است و به جرات می‌توانیم بگوییم در گندله بومی‌سازی کردیم و جزو کشورهای سازنده کارخانه گندله‌سازی هستیم، به شرط اینکه این بومی‌سازی را حفظ کنیم و اطمینان داشته باشیم در آینده هم می‌توانیم بسازیم، البته شاید برخی جرات نداشته باشند ایرانی‌ساز بشوند ولی ما این ریسک و خطر را پذیرفتیم. این کارخانه یک افتخار ایرانی است؛ زمانی که مهندسان جوان این کارخانه طراحی می‌کردند خودمان هم باور نمی‌کردیم موفق شویم، در حالی که الان ۱۰۰۰ نفر در واحد صنعتی‌ما به طور مستقیم و۲۵۰ نفر هم به صورت پیمانی کار می‌کنند. هدف‌مان نیز این است که با طرح‌های توسعه‌ای، اشتغال را به ۲۵۰۰ نفر برسانیم.او در ادامه می‌گوید: در کنار این کارخانه طرح توسعه ۲/۴ میلیون تنی کنسانتره را داریم که قراردادش بسته شده، پیش‌پرداخت‌ها داده شده و ۵ درصد هم پیشرفت فیزیکی داشته و قرار است ۲۴ ماه آینده به بهره‌برداری برسد. او ادامه می‌دهد که در بخش معدن هم سرمایه‌گذاری کرده‌اند چراکه توسعه بخش معدن با امکاناتی که در منطقه وجود دارد باید متوازن با صنعت فرآوری باشد به همین دلیل کمی نگران تامین خوراک کارخانه‌های فرآوری هستیم. از این رو در بخش معدن سرمایه‌گذاری کردیم که درحال‌حاضر جرثقیل‌ها در حال نصب و مونتاژ شاول‌های ۴۰ تنی با آلمانی‌ها هستند و همچنین حدود ۳۰ دامپراکت ۱۵۰ تنی خریدیم که ۱۶ دامپراکت از بندرعباس ترخیص شده و در جاده است، بقیه هم تا یک ماه آینده به ایران می‌رسد و به طور عمده از «بلاز» بلاروس است.

زمانی تصور جذب این مقدار سرمایه در این منطقه دشوار بود

همهمه‌ای راه می‌افتد و عکاسان پایه دوربین‌شان را بغل می‌زنند و به سمت جایگاه می‌دوند؛ خودروی مقامات به ما نزدیک می‌شود. بعد از آن همه چیز روی دور تند قرار می‌گیرد؛ از نمای یادبود پرده‌برداری می‌شود. از پله‌هایی که از نمای یادبود به سمت ورودی در پشتی ساختمان تولید ادامه داشته و راهی به قسمت اداری، اتوماسیون و اتاق فرماندهی تولید دارند، پایین می‌روم. در نخستین فرصت، خود را به راضیه علیرضایی، تنها بانویی که در کسوت ریاست سازمان‌های صنعت، معدن و تجارت استان‌ها خدمت می‌کند، می‌رسانم و با او سوار آسانسور می‌شوم تا خود را به راهرویی برسانیم که اتاق فرماندهی تولید است و سراسر ۳ ضلع اتاق، مانیتورهای مختلف روند تولید را نشان دهد اما تا به این اتاق برسیم گپ و گفت کوتاهی با خانم مهندس علیرضایی، رئیس سازمان صنعت، معدن و تجارت خراسان رضوی می‌کنم و او در پاسخ به پرسش من درباره ظرفیت اشتغال این واحد می‌گوید: فقط با راه‌اندازی این واحد صنعتی بیش از ۱۰۰۰ شغل جدید ایجاد می‌شود.از امنیت این واحدها در این منطقه مرزی می‌پرسم و علیرضایی به سرهنگ یونیفرم‌پوشی که لباس مرزبانی به تن کرده و همراه ما سوار آسانسور است، اشاره می‌کند و می‌گوید از نظر امنیت، اینجا به لطف تلاش این دوستان هیچ مشکلی ندارد و این پروژه هم در امان این دوستان در این منطقه مرزی دارد شکل می‌گیرد. اینجا پایگاه استفاده از منابع و معادن زمینی و خدادادی است که فرصتی برای منطقه ایجاد کرده است تا هم اشتغال ایجاد شود و هم دانش فنی افراد تحصیلکرده محقق شود.

آن چیزی که در این پروژه به طور خاص مطرح است این است که دولتی بوده و دولت، آن را واگذار کرده و بخش دوم این است که پیمانکار آذران، کارش را در اینجا شروع کرد و بزرگترین سایت ساخت ماشین‌آلات فولاد را تاسیس کرد و در این منطقه پای کار ایستاد که از مزیت‌های این پروژه است در حالی که در پروژه‌های دیگرمان کارگاه‌های ساخت خارج از منطقه قرار داشت.علیرضایی ادامه می‌دهد: نکته سوم انتخاب فناوری است که از نظر ضریب و شدت انرژی، این کارخانه با کارخانه‌های روز دنیا برابری می‌کند. با فناوری به کار گرفته شده در این کارخانه، شدت مصرف انرژی کنترل می‌شود. شدت انرژی و مانیتورینگ خطوط در یک اتاق به طور متمرکز انجام می‌شود و خیلی از مشکلاتی که با روش هندلینگ و اپراتوری دستی پیش می‌آید در اینجا منتفی است یعنی از انرژی به طور بهینه استفاده می‌شود، مواد، کمترین ضایعات را دارند و کارخانه از نظر زیست‌محیطی در بهترین حالت است.او توجه مرا به یک نکته مهم جلب می‌کند و می‌گوید: موضوع مهم درباره اشتغال ایجاد شده این است که اشتغال ۱۰۰۰ نفری فقط در داخل طرح است اما اگر چرخه تولید را به عقب برگردانید، برای تولید ۵ میلیون تن گندله، ۲۰ میلیون تن سنگ آهن و ۱۰ میلیون تن کنسانتره نیاز است که با احتساب فرآیند حمل‌ونقل، خدمات و صادرات و چرخه تولید، به ازای هر ۱۰۰۰ نفر شغل مستقیم ۲۵۰۰ نفر تا پایان زنجیره تولید، اشتغال ایجاد می‌شود.او به خاطره سال‌های نه چندان دور اشاره کرده و تاکید می‌کند: در سال ۹۲ که می‌خواستیم سرمایه‌گذاری‌های استان را ارتقا بدهیم تصور اینکه ما مبتنی بر منابع معدنی، قادر به جذب این مقدار سرمایه باشیم دشوار بود آن هم برای منطقه محرومی مانند خواف. البته مناطق معدنی جزو مناطق محروم هستند و جهت‌گیری‌های ما در قالب سیاست‌های اقتصاد مقاومتی بر اساس جلوگیری از خام‌فروشی بوده است.

از آنجا که معادن در نقاط محروم قرار دارند، بهترین نمونه در راستای اجرایی شدن این سیاست‌ها هستند. برای نمونه در منطقه تربت جام و بر اساس معادن سیلیس این منطقه ۴۵۰هزار تن شیشه تولید می‌کنیم که نشان می‌دهد هر وقت روی معدن سرمایه‌گذاری می‌کنید چندین اتفاق روی می‌دهد که شامل توزیع سرمایه‌گذاری، توازن سرمایه‌گذاری و رسیدگی به مناطق محروم، ایجاد اشتغال پایدار و امنیت بالا، استفاده بهینه از منابع، تمرکز نکردن در مراکز اصلی اقتصادی و بومی کردن فناوری در تمام نقاط کشور است که خود مانند یک دانشگاه در یک منطقه غیر برخوردار است. شاید قبلش باید دانشگاه تاسیس می‌شد اما اینجا خودش دانشگاه است و یک روزش یک تور علمی به شمار می‌رود. علیرضایی در ادامه سخنانش و درحالی که منتظر بودیم جهانگیری و شریعتمداری بازدیدشان از اتاق مانیتورینگ تمام شود به پرسش من درباره اینکه «با این بومی‌سازی چقدر صرفه‌جویی ارزی شده است» اینگونه پاسخ می‌دهد: این پروژه ۴۰ درصدش ارزی است و ۶۰ درصدش با سرمایه‌گذاری ریالی و ساخت داخل انجام شده است که در مقایسه با زمانی که همه اجزای این صنعت از خارج وارد می‌شد، مزیت بزرگی است. اتفاقی که افتاده استفاده از توان و سرمایه داخلی و آموزش بخش خصوصی است.


خسته و گرسنه به منزل رسیدیم
پس از بازدید از گندله‌سازی اپال پارسیان از در پشتی و از پله‌هایی که از بین خطوط تولید به بیرون راه داشت به ساختمانی هدایت شدیم که در فاصله‌ای دور از محل مورد بازدید به عنوان سالن اصلی، قرار بود سخنران‌ها و مهمانان حضور داشته باشند. تا به آنجا برسیم اسحاق جهانگیری، محمد شریعتمداری و معاونان معدنی‌اش جعفر سرقینی و مهدی کرباسیان بازدید خود را از خطوط تولید گندله کامل کردند و از انتهای خط تولید به محل برگزاری مراسم آمدند. مراسم نیز به‌خوبی و با زمان‌بندی خوب و متناسب برگزار شد که به طور کامل در شماره شنبه هفته پیش به چاپ رسید. با این حال نوبت به مسعود سمیع‌نژاد، مدیرعامل اپال پارسیان که رسید با تشکر از پرسنل خود قول داد که سهام مجموعه بنا شده را که با کمک و همراهی آنها به ثمر رسیده است در مدت زمان لازم به کارکنان منتقل کند و علاوه بر آن پاداش مناسب و خوبی به یمن راه‌اندازی این کارخانه به مجموع نیروی انسانی این کارخانه اهدا کند که با تشویق طولانی آنها روبه‌رو شد. تلاش‌های محمود نگهبان سلامی نماینده مردم خواف در مجلس شورای اسلامی و محمدرضا پهلوان‌نژاد فرماندار خواف در بکارگیری نیروی انسانی بومی بیشتر در این مجموعه، تاکید جهانگیری بر هوش ذاتی مردمان این خطه کویری و خشک و استفاده از این موهبت الهی در کنار ذخایر معدنی، از برجسته‌ترین نکات سخنرانی‌های ایراد شده در این آیین بود.در اختیار قرار دادن اینترنت پرسرعت برای خبرنگاران حاضر در این آیین، فرصت ارسال مطالب، خبرها و عکس‌ها را در کمترین زمان ممکن روی سایت‌ها و کانال‌های تلگرامی مهیا می‌کرد که در نوع خود منحصر به فرد بود و می‌تواند به عنوان الگویی برای دست‌اندرکاران برگزاری آیین‌هایی از این دست، مورد توجه قرار گیرد.چهره خبرنگاران دیدنی بود؛

خسته و در عین حال خوشحال که این برنامه خبری هم تمام شد و برگی دیگر بر تجربه و اندوخته‌های بصری و خبری آنها افزوده شد. همه به سمت سالن غذاخوری کارخانه رفتند و آقای جهانگیری با خوش‌اخلاقی، مشغول سلفی گرفتن با کارگران و مهندسان مجموعه بود. ناهار اما با تمام تلاش‌ها و خستگی و گرسنگی خبرنگارانی که نه صبحانه چندانی میل کرده بودند و نه اشتهایی برای شام نیمه شب داشتند چندان دلچسب نبود. هیچکس از حضار به کباب کوبیده و جوجه کباب غذای خود دست نزد و تنها به پیاله خورش فسنجان به همراه پلو بسنده کردند.خبرنگاران نیز بعد از یک ساعتی که در انتظار غذا نشستند توانستند همان اندک غذای خود را صرف کنند و تلاش بچه‌های روابط عمومی برای متقاعد کردن مدیر سالن که خبرنگاران باید زود حرکت کنند تا به پرواز ۹ شب در مشهد برسند به جایی نرسید. از آنجا که خبرنگاران فقط صدای دیگرانند و برای خود هیچگاه در گزارش‌های‌شان خواسته‌ای ندارند و همواره حفظ روابط خود با حوزه‌های خبری‌شان را بر گله‌هایی از این دست ترجیح می‌دهند سوار اتوبوس شدند که آنها را به مشهد برساند تا بتوانند شام مختصری در هواپیما خورده یا شام را تا ساعت ۱۲ نیمه شب در منزل و در کنار همسر و فرزند یا پدر و مادرشان صرف کنند و دو روز غذا نخوردن را جبران کنند. خبرنگاری است، دیگر! گاهی با ربات اشتباه گرفته می‌شوید.

بازگشت به شاخه اخبار معدن بازگشت به صفحه نخست

نظرات کاربران

دسته بندی های "بازتاب رسانه ها" استیل پدیا