پس از بررسی های متفاوت و بازخورد عکس العمل های بازارها نسبت به رئیس جمهور جدید آمریکا، نتیجه بر آن شد که بازارها با شخص ترامپ مشکلی نداشته و تنها با حزب جمهوری خواهان میانه خوبی ندارند.

اگر بازارهای سهام پس از روی کار آمدن دونالد ترامپ، روند نوسانی را در پیش گرفته اند، به دلیل حضور شخص ترامپ در کاخ سفید نباشد، بلکه نشان دهنده مشکلات بازار در برخورد با جمهوری خواهان است.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی بازار سرمایه(سنا)، پس از بررسی های متفاوت و بازخورد عکس العمل های بازارها نسبت به رئیس جمهور جدید آمریکا، نتیجه بر آن شد که بازارها با شخص ترامپ مشکلی نداشته و تنها با حزب جمهوری خواهان میانه خوبی ندارند.

ویژگی ها و رفتارهای بازارها در آمریکا نشان داد که در مدت زمان ریاست جمهوری یک دموکرات، بازار عکس العمل بهتری را نسبت به ریاست جمهوری یک جمهوری خواه دارد.

در آمار و بررسی های سال 2003 میلادی "پدرو سانتا کلارا" و "روزن والکانو" با نتایج به عمل آورده به این نظریه رسیدند که آمارها و میزان سود دهی شرکت ها در زمان دموکرات ها بهتر از جمهوری خواهان بوده است .

به خصوص که این آمار در زمان ریاست جمهوری جرج دبلیو بوش نشان از کاهش میزان سوددهی شرکت ها داشت و در زمان ریاست جمهوری باراک اوباما از افزایش میزان سوددهی شرکت ها خبر می داد.

در این بین این دو محقق نتوانستند در این مورد به یک نتیجه مشترک و مطلوب برسند و در واقع این نظریه را بدون نتیجه کنار گذاشتند. اما در تحقیقات بعدی در دانشگاه اقتصادی شیکاگو ، "لوبوس پاسترو" و "پیترو ورونسی"، توانستند جواب را پیدا کرده و این نظریه را به نتیجه مطلوب برسانند.

این دو اقتصاددان، دو مدل را به عنوان مدل مطالعه موردی برگزیدند که طی آن مردم می توانند انتخاب کنند تا بین کارآفرینی و کار کردن برای دولت و همینطور رأی دادن به یک حزب سیاسی که هدف اصلی آن افزایش مالیات است یا حزبی که هدف آن کاهش مالیات است یک مورد را برگزینند.

در پایان نتیجه حاصله بر آن بود که، هنگامی که ریسک گریزی کم است بیشتر مردم می خواهند تا خود، یک کارآفرین باشند و به حزبی رآی دهند که مالیات را کاهش می دهد .

اما وقتی ریسک گریزی زیاد است عکس این قضیه صادق است. این قضیه یک ارتباط ساده بین سیاست و اقتصاد در آمریکا را شفاف کرده است اما بسط این ارتباط به بازارهای سهام بسیار شگفت انگیز است.

بر این اساس، وقتی حزب سیاسی با هدف کاهش میزان مالیات دهی انتخاب می شود، ریسک گریزی کم است. اما وقتی سطح ریسک گریزی از میانگین کمی بالاتر می رود و قیمت سهام را تحت تأثیر قرار می دهد، حزبی که هدف خود را افزایش میزان مالیات دهی اعلام کرده است، انتخاب می شود.

پاسترو در این خصوص اظهار داشت: با این نتیجه می توان گفت که ترامپ یک جمهوری خواه ساده نیست. اما هدف وی برای کاهش میزان مالیات دهی کاملا با این قضیه و نظریه ما صادق است .