حسنتاش: توسعه میادین نفتی نقشه راه جامع می خواهد/جهان پساتحریم جهان پس از مرگ نیست

حسنتاش: توسعه میادین نفتی نقشه راه جامع می خواهد/جهان پساتحریم جهان پس از مرگ نیست

اقتصاد > انرژی - قرارداد بستن یک هدف نیست این قرارداد‌ها یک وسیله برای جذب سرمایه و دانش فنی برای توسعه میادین است. بنابراین باید اول یک نقشه راه جامع برای توسعه میادین هیدروکربنی در کشور وجود داشته باشد و در آن مشخص شود که اولویت‌های ما چیست

خاطره وطن خواه:

پاسخ داده:" جهان پساتحریم،جهان پس از مرگ نیست؛اگر برنامه ای بوده که به دلیل تحریم ها معطل مانده با لغو تحریم ها سرعت می گیرد" این گفته غلامحسین حسنتاش شاید صریح ترین اظهارنظری باشد که طی چند ماه گذشته درباره دوران پساتحریم مطرح شده است.اغلب تحلیل های کارشناسان یا دولتی ها پیش بینی فضای مثبت از شرایط پیش رو بوده،اگرچه نمی توان از محسنات برداشته شدن تحریم ها چشم پوشی کرد،اما واقعیت این است که قرار نیست،در اقتصاد ایران به سرعت معجزه ای رخ بدهد.غلامحسین حسنتاش از معدود کارشناسان خبره حوزه نفت است که پای نقد های خود می ایستد و به شدت از آنها دفاع می کند. این گفت وگو به صورت مکتوب انجام شد.با توجه به مشغله کاری ایشان،بسیاری از سئوالاتی که می شد در خلال بحث ها پرسید،بی پاسخ ماند.

                                                                         ******


یکی از مهمترین موضوعاتی که صنعت نفت در دوران برداشته شدن تحریم ها با آن روبروست، شرایط قراردادهاست.شما قراردادهای جدید نفتی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

 فكر مي‌كنم منظورتان قراردادهاي توسعه ميادين نفتي  و چارچوب جديدي كه بجاي بيع‌‌متقابل قبلي تدوين شده است، باشد، يعني احتمالا قراردادهائي كه براي جذب سرمايه شركت‌هاي نفتي بين‌المللي براي توسعه ميادين نفت و گاز بسته مي‌شود مورد نظر شما است. اگر اين باشد بنظر من اول بايد توجه داشت كه قرارداد بستن يك هدف نيست اين قرارداد‌ها  يك وسيله براي جذب سرمايه  و دانش فني براي توسعه ميادين است. بنابراين بايد اول يك نقشه راه جامع براي توسعه ميادين هيدروكربني در كشور وجود داشته باشد و در آن مشخص شود كه اولويت‌هاي ما چيست و براي توسعه مياديني كه اولويت دارد با توجه به ريسك و مشخصاتي كه دارند چه كاري لازم است.

حتما مي‌دانيد كه ميادين هيدروكربني از جهات گوناگوني با هم تفاوت دارند بنابراين شايد نتوان نسخه‌اي واحد براي توسعه آنها پيچيد. مثلا ميداني كه در خشكي است و بزرگ است و ضخامت لايه‌اش زياد است و غير مشترك است و سنگ مخزنش نوعي است كه بازده خوبي دارد ممكن است نياز به دانش خاصي كه ما نداريم، نداشته باشد و احيانا بازگشت سرمايه‌اش خيلي سريع و عالي باشد، بنظر من آدم عاقل در چنين جائي كسي را شريك نمي‌كند و ممكن است به روش فاينانس ميدان را توسعه دهد، اما جائي كه مثل لايه نفتي پارس‌جنوبي، مشترك است و كشور رقيب نرخ بهره‌برداري بالائي دارد، ميدان دريائي است، ضخامت لايه كم است و  فناوري پيچيده‌اي لازم دارد و ريسك هم بالاست  ممكن است لازم باشد قرادادهاي خيلي جذابي پيشنهاد شود كه شركت‌هاي خارجي هرچه زودتر بيايندچراكه هر روز كه عقب بيفتيم رقيب نفت ما را مي‌برد. با اين اوصاف اين كه مي‌بينيم بازهم همان روش قبلي (حل همه‌چيز با قرداد بيع‌متقابل) دنبال مي‌شود، انسان را نگران مي‌كند كه گويا چنين نقشه راهي وجود ندارد. پس اگر هدف توسعه ميادين باشد بعد از تدوين آن نقشه راه، بايد هرجا ابزار متناسب با وضعيت ميدان انتخاب شود مگر اين كه اصولا هدف عقد قرارداد باشد و توسعه ميدان فرع باشد كه از نظر من اين منطقي نيست.

اما در مورد قرارداد جديد تا جائي كه من بررسي كردم نوعي كپي برداري از قراردادهاي چند سال اخير عراق است كه البته خود آن هم كپي برداري از قرارداد تجديدنظر شده كنسرسيوم در اواخر رژيم گذشته است. و البته بنظر من مقداري ضعيف‌تر از قرداد عراق هم هست. البته  نسبت به بيع‌متقابل امتيازاتي هم دارد و متناسبا ريسك‌هائي، بعضي مواردش هم هنوز مبهم است.

 به نظر شما در دوران پساتحریم، سیاست وزارت نفت بهتر است بر تکمیل پروژه های نیمه تمام باشد یا صیانت از ميادين نفتي و یا میادین مشترک؟

 ببنيد اين داستان پسا تحريم نبايد بهانه‌اي براي توجيه بي‌برنامگي‌ها قبلي و يا كارهاي عجيب و غريب باشد. جهان پسا تحريم كه جهان پس از مرگ و جهاني كاملا متفاوت نيست. اگر كسي برنامه‌اي مدون را دنبال مي‌كرده و اين برنامه به هر دليلي مثل تحريم متوقف شده و عقب افتاده، حالا با رفع موانع ناشي از تحريم دوباره بايد سرعت بگيرد و اگر هم برنامه‌ مدون و جامع و قابل دفاعي نداشته كه بايد داشته باشد و فراهم كند. پروژه‌هاي نيمه‌تمام اگر پروژه‌هاي مطالعه‌شده و منطقي‌اي بوده است و اگر با وجود وقفه در آن هنوز توجيه اقتصادي خود را از دست نداده است طبعا بايد تكميل شود و اولويت دارد اما اگر بي‌مطالعه بوده ويا با گذشت زمان و  مثلا تغييرات اساسي بوجود آمده در مواد اوليه و بازار و غيره ديگر موضوعيتش عوض شده و توجيهش را از دست داده بايد مطالعه و تجديد نظر شود.

در مورد اولويت ميادين مشترك و صيانت از ميادين توليدي قديمي ( كه احتمالا منظورتان تزريق گاز و اين چيزها است)، اولويت‌ها بايد در همان نقشه راهي كه قبلا عرض كردم تعيين شود. هر دو اينها مهم هستند و ميادين مشترك در همه برنامه‌هاي پنج‌ساله از اولويت برخوردار بوده‌اند و خصوصا ميادني كه سابقه توليد و ميزان توليد كشور مقابل در آن بيشتر از ما است  بنظر من اولويت بيشتري دارد.

البته لازم ميدانم عرض كنم كه به اعتقاد من مهمترين اولويت دولت در بخش انرژي كنترل مصرف و ارتقاء بهروري و ارتقاء شاخص شدت انرژي است و آزاد كردن انرژي از طريق بهينه‌سازي مصرف نصبت به افزايش توليد انرژي (از جمله نفت و گاز) اولويت دارد و بايد براي جذب سرمايه و دانش در اين زمينه برنامه‌ريزي شود.

  آقای حسنتاش شما از مخالفان احداث پالایشگاه‌های کوچک هستید،ظاهرا دولت در برنامه خود این سیاست را دنبال می کند،ممکن است بفرمایید این سیاست در دوران پساتحریم چه تاثیری بر پیشرفت صنعت نفت کشور خواهد گذاشت؟

 نمي‌دانم شما از كجا اين برداشت را كرده‌ايد. من مخالف هرگونه كار بي‌مطالعه و از بين بردن سرمايه ملي هستم. واحدها و كارخانه‌هاي هر صنعتي در دنيا يك سطح يا به اصطلاح، اسكيل اقتصادي دارد كه بصورت متوسط تعريف مي‌شود كه مثلا در فلان صنعت اسكيل اقتصادي توليد فلان محصول چقدر است يعني كمتر از آن از نظر هزينه-فايده سر به سر نمي‌‌شود. البته اين هم به هيچ وجه وحي مُنزَل نيست مثلا اگر يك كشور يك جزيره كوچك دورافتاده باشد و توليد و نفت‌خام و مصرف فرآورده‌هاي نفتي محدودي داشته باشد كه از اسكيل اقتصادي كمتر باشد، در اينجا آن اسكيل برايش ملاك نيست چرا ؟ چون اگر پالايشگاه نسازد بايد  نفت‌خامش را با كلي هزينه حمل ببرد جاي ديگري تصفيه و پالايش كند و دوباره فراورده‌ها را با كلي هزينه وارد كند، بنابراين هرچيز به جاي خويش نيكوست. اما براي كشوري مانند ما با سطح توليد نفت و مصرف فرآورده ما ممكن است واحد كوچك به اصطلاح جواب ندهد. اسكيل اقتصادي پالايشگاه را دوروبر 100 هزار بشكه ظرفيت مي‌دانند كه البته عرض كردم براي هر شرايط خاصي بايد مطالعه شود. اگر ثابت بشود كه اقتصادي و بهينه است بنده هيچ مخالفتي نخواهم داشت.

ضمنا توجه داشته باشيد كه دولت با توجه به سياست‌هاي ابلاغي اصل 44 حق ساخت پالايشگاه ندارد. بخش خصوصي هم پولش را دور نمي‌ريزد،  بنابراين اگر بخش خصوصي خواست پالايشگاه كوچك بسازد خوب بسازد چه اشكالي دارد. البته يك مساله جدي اينجا وجود دارد و آن اين است كه دولت حاكميتي وظيفه هدايت و كنترل و نظارت دارد، يعني دولت هم بايد اطلاعات درست به بخش‌خصوصي بدهد و هم هنگام اعطاي مجوز مطمئن شود كه طرح از نظر اقتصادي درست است و هدف توليد است و نه رانت‌خواري، متاسفانه بسياري به هدف رانت‌خواري وارد توليد مي‌شوند. مثلا بسياري از پتروشيمي‌ها در شرايط رقابتي غيراقتصادي هستند و فشار مي‌آورند كه سوخت و خوراك را ارزان بخرند و به ضرر دولت، سود كنند. اين خيلي مهم است. از بخش خصوصي كه طرح درست دارد و دنبال رانت نيست بايد به شدت حمايت شود حالا هر اسكيلي كه بود.

  یکی از مسایلی که اقتصاددانان بدان تاکید می‌کنند،توجیه فنی و اقتصادی  پروژه هاست،آیا فکر می‌کنید سرمایه‌گذاری برای ساخت کشتی‌های LNG صرفه اقتصادی دارد؟

 اين سوالات را نمي‌توان فله‌اي جواب داد. اينها همه نياز به مطالعات دقيق دارد. مثلا اگر منظور ساخت كشتي‌هاي حمل LNG است بايد ديد كشتي‌سازهاي رقيب چه كساني هستند، قيمت تمام شده‌شان چيست؟  آيا مي‌توانيم با آنها رقابت كنيم يا نه؟ چه تعداد كشتي در حال ساخت است؟ در زماني كه كشتي ما ساخته و آماده مي‌شود چقدر LNG براي حمل وجود دارد و وضعيت حمل چه خواهد بود؟ قيمت كشتي چه خواهد بود؟ مشتري كشتي كه خواهد بود؟ نرخ حمل چه خواهد بود؟ اينها و بسياري از سوالات ديگر بايد با مطالعات دقيق پاسخ داده شود.

 در دوران پساتحریم همکاری‌ها و قراردادهای نفتی با کدام کشورها به نفع صنعت نفت ایران خواهد بود؟ آیا این قراردادها بهتر است براساس نرخ باشد،یا تجربه شرکت مقابل؟

 اگر آن نقشه راه توسعه ميادين هيدروكربني كه در پاسخ به سوال اول اشاره كردم، تهيه شود پاسخ اين سوال هم از آن در مي‌آيد چه مي‌خواهيم و چه كسي آن را بهترو ارزانتر ارائه مي‌دهد.

فکر می کنید لازم است وزارت نفت  پروژه های جدید را شروع کند؟

فكر مي‌كنم ابتدا بايد پروژه‌هاي نيمه تمام تعين تكليف شوند. منظور از تعيين تكليف هم لزوما تكميل نيست. مطالعه و بررسي و تجديدنظر و در صورت لزوم تكميل.

با توجه به کاهش قیمت نفت و تلاش ایران برای کاهش سقف تولید در اوپک آیا فکر می کنید با توجه به شرایط بین المللی ایران موفق به دستیابی به چنین هدفی خواهد شد؟

 امروز شرايط بين‌المللي ايران مساعدتر و مناسب‌تر است و ايران بايد تلاش خود را در اين رابطه بنمايد و اين نيازمند همكاري و هماهنگي خوب بين دستگاه نفت و دستگاه ديپلماسي كشور است. به هرحال بايد تلاش كرد.

 یکی از دغدغه‌های کشورکاهش درآمدهای نفتی است،پیش‌بینی شما از وضعیت درآمدهای نفتی در سال آینده با توجه به برداشته شدن تحریم‌ها چیست؟

وضعيت عرضه و تقاضا در سطح جهان كه عوامل اصلي تاثيرگزار بر بازار و قيمت جهاني نفت هستند در سال آينده مناسب نيست يعني قيمت‌ها تمايل به پائين خواهند داشت، ممكن است رخدادهاي طبيعي و يا تحولات ژئوپلتيكي اين روند را تغيير دهد كه براي من قابل پيش‌بيني نيست، لذا در صورت تداوم وضعيت موجود و در غياب چنين رخدادها و تحولاتي قيمت چندان مناسب نخواهد بود و با افزايش صادرات ايران قيمت پائين‌تر هم خواهد آمد. اما درصورت رفع همه تحريم‌ها ميزان صادرات نفت و ميعانات  حدود 50 تا 60  درصد افزايش خواهد يافت بنابراين در اين صورت در آمد كشور بيشتر از امسال خواهد بود اما نه با تفاوتي چندان شگرف.

 

3535

 

بازگشت به شاخه اخبار صنعت و اقتصاد بازگشت به صفحه نخست

نظرات کاربران

دسته بندی های "بازتاب رسانه ها" استیل پدیا