شعلههای آتشی که فولاد را هم سوزاند
دنیای معدن -پنجشنبه صبح خبرهای تلخی در میان صفحات دنیای مجازی منتشر میشد. نخستین خبرها حاکی از آتشسوزی در ساختمان قدیمی پلاسکو بود؛ ساختمانی که بیتردید بسیاری از مردان و زنان دهه ۴۰ و ۵۰ را به یاد خریدهای شب عید میانداخت. حال این ساختمان درست در ۲ ماهه باقیمانده تا پایان سال با شعلههای آتشی بیرحم خانوادههایی را بیخانمان کرد و در نهایت به عمر ۵۴ ساله خود پایان داد. دیدن فیلمها و عکسهایی که لحظه به لحظه از محل حادثه منتشر میشد در کنار تلخی حادثه، مصیبت دیگری را به همراه داشت، آن هم مردمانی بودند که موبایل بهدست به دنبال یافتن سوژهای برای عکسهای خود بودند و راه را برای ورود امدادگران مسدود کرده بودند. غم این حادثه از یک سو قلبم را میفشرد و از سویی دیگر افسوس میخوردم که فرهنگ استفاده از دوربینهای گوشیهای همراه چه زمانی درست خواهد شد؟! در این میان شاید تلخترین فیلمی که در فضای مجازی منتشر شد، فیلمی پس از فروریختن ساختمان بود. آتشنشانهایی که در میان خیابان به سر زده و نام همکاران خود را فریاد میزدند. در همین لحظه بهیاد خانوادههایی افتادم که روز قبولی پسران یا فرزندانشان در آزمون استخدامی آتشنشانی چقدر خوشحال بودند اما امروز همان پدران و پسران فرشتگان بیبالی بودند که در زیر آوارهای پلاسکو گرفتار شدند. خدا میداند دو شب گذشته خانواده این افراد با چه حالی شب را به صبح رسانده و چشمانتظار خبری از عزیزانشان بودند. فعالیت من در گروه معدن روزنامه صمت نمیگذارد یادداشتی سراسر احساسی بنویسم، بلکه باید در این میان نگاهی به ساختمانهای ساخته شده از فولاد داشته باشم. در حالی که قلب تمامی مردم کشور اندوهگین از اتفاقی است که رخ داد. در اینجاست که منطق، احساسات را از میدان به در میکند و به دنبال تدبیری برای جلوگیری از چنین اتفاقاتی میشود. براساس اطلاعات موجود، ساختمانهای فلزی در زمان آتشسوزی تحمل مقابله در برابر حرارت ۵۰۰درجه سانتیگراد را دارند اما پس از آن با افزایش حرارت، مقاومت آهسته آهسته کم میشود و درنهایت با رسیدن به دمای ۷۰۰درجه سانتیگراد مقاومت اسکلت نصف خواهد شد. اما استفاده از مواد ضد آتش روی اسکلت فلزی میتواند راهکاری مناسب باشد که در ساختمانسازیهای جدید دیده میشود. هرچند استفاده از اسکلتهای فلزی کار را با سرعت بیشتری پیش میبرد اما در چنین حوادثی میتواند خسارتهای جبران ناپذیری به همراه داشته باشد. در نتیجه استفاده از مواد ضد آتش در صنعت ساختمانسازی از اهمیت بسیاری برخوردار است. بسیارند ساختمانهایی که سن آنها با پلاسکو برابری کرده و تعداد زیادی مغازه را در خود جای دادهاند، حال ریزش ساختمان پلاسکو فراتر از زنگ خطری است که پیشتر به گوش میرسید. مقاومسازی این ساختمانها و استفاده از سامانه آتشنشانی اقدامی است که میتواند از رخ دادن فاجعه جلوگیری کند اما این موضوع نیازمند همکاری سازمانهای مرتبط و همراهی مردم است. پایان عمر ساختمان پلاسکو تجربهای تلخ برای تمامی مردم کشور بود. پیشبینی حوادث، بازسازی ساختمانهای قدیمی و در کنار آنها فرهنگسازی که بیشک مهمترین نکته در این میان است؛ موضوعاتی است که باید در دستور کار قرار گیرد. هرچند ساختمانهای فلزی قدیمی در برابر حرارت مقاومت خود را از دست میدهند اما جای این پرسش باقی است که مردم تا چه اندازه در برابر حوادث و اتفاقات ناگوار، توان مقابله با وسوسههای درونی برای یافتن سوژههای فیلم و عکس را دارند. شاید بهتر باشد در کنار استفاده از ضدآتش در ساختمانهای فلزی از فرهنگ ضد سلفی و ضد عکاسی در مواقع بحران نیز استفاده شود.
حال این ساختمان درست در ۲ ماهه باقیمانده تا پایان سال با شعلههای آتشی بیرحم خانوادههایی را بیخانمان کرد و در نهایت به عمر ۵۴ ساله خود پایان داد. دیدن فیلمها و عکسهایی که لحظه به لحظه از محل حادثه منتشر میشد در کنار تلخی حادثه، مصیبت دیگری را به همراه داشت، آن هم مردمانی بودند که موبایل بهدست به دنبال یافتن سوژهای برای عکسهای خود بودند و راه را برای ورود امدادگران مسدود کرده بودند. غم این حادثه از یک سو قلبم را میفشرد و از سویی دیگر افسوس میخوردم که فرهنگ استفاده از دوربینهای گوشیهای همراه چه زمانی درست خواهد شد؟!
در این میان شاید تلخترین فیلمی که در فضای مجازی منتشر شد، فیلمی پس از فروریختن ساختمان بود. آتشنشانهایی که در میان خیابان به سر زده و نام همکاران خود را فریاد میزدند. در همین لحظه بهیاد خانوادههایی افتادم که روز قبولی پسران یا فرزندانشان در آزمون استخدامی آتشنشانی چقدر خوشحال بودند اما امروز همان پدران و پسران فرشتگان بیبالی بودند که در زیر آوارهای پلاسکو گرفتار شدند. خدا میداند دو شب گذشته خانواده این افراد با چه حالی شب را به صبح رسانده و چشمانتظار خبری از عزیزانشان بودند. فعالیت من در گروه معدن روزنامه صمت نمیگذارد یادداشتی سراسر احساسی بنویسم، بلکه باید در این میان نگاهی به ساختمانهای ساخته شده از فولاد داشته باشم. در حالی که قلب تمامی مردم کشور اندوهگین از اتفاقی است که رخ داد. در اینجاست که منطق، احساسات را از میدان به در میکند و به دنبال تدبیری برای جلوگیری از چنین اتفاقاتی میشود. براساس اطلاعات موجود، ساختمانهای فلزی در زمان آتشسوزی تحمل مقابله در برابر حرارت ۵۰۰درجه سانتیگراد را دارند اما پس از آن با افزایش حرارت، مقاومت آهسته آهسته کم میشود و درنهایت با رسیدن به دمای ۷۰۰درجه سانتیگراد مقاومت اسکلت نصف خواهد شد. اما استفاده از مواد ضد آتش روی اسکلت فلزی میتواند راهکاری مناسب باشد که در ساختمانسازیهای جدید دیده میشود. هرچند استفاده از اسکلتهای فلزی کار را با سرعت بیشتری پیش میبرد اما در چنین حوادثی میتواند خسارتهای جبران ناپذیری به همراه داشته باشد. در نتیجه استفاده از مواد ضد آتش در صنعت ساختمانسازی از اهمیت بسیاری برخوردار است. بسیارند ساختمانهایی که سن آنها با پلاسکو برابری کرده و تعداد زیادی مغازه را در خود جای دادهاند، حال ریزش ساختمان پلاسکو فراتر از زنگ خطری است که پیشتر به گوش میرسید. مقاومسازی این ساختمانها و استفاده از سامانه آتشنشانی اقدامی است که میتواند از رخ دادن فاجعه جلوگیری کند اما این موضوع نیازمند همکاری سازمانهای مرتبط و همراهی مردم است. پایان عمر ساختمان پلاسکو تجربهای تلخ برای تمامی مردم کشور بود. پیشبینی حوادث، بازسازی ساختمانهای قدیمی و در کنار آنها فرهنگسازی که بیشک مهمترین نکته در این میان است؛ موضوعاتی است که باید در دستور کار قرار گیرد. هرچند ساختمانهای فلزی قدیمی در برابر حرارت مقاومت خود را از دست میدهند اما جای این پرسش باقی است که مردم تا چه اندازه در برابر حوادث و اتفاقات ناگوار، توان مقابله با وسوسههای درونی برای یافتن سوژههای فیلم و عکس را دارند. شاید بهتر باشد در کنار استفاده از ضدآتش در ساختمانهای فلزی از فرهنگ ضد سلفی و ضد عکاسی در مواقع بحران نیز استفاده شود.