معمای دلار در بازارهای پایه

معمای دلار در بازارهای پایه

دنیای معدن -تغییرات شدید بهای دلار در بازارهای جهانی و در بازار داخل در هفته‌های متوالی اخیر باعث شده قیمت‌های انواع بازارهای کالایی نیز به‌شدت تحت‌تاثیر قرار گیرد و با افت و خیزهای لحظه‌ای و البته پیاپی در این بازارها روبه‌رو‌ باشیم. فعالان صنایع مختلف می‌گویند تغییرات ارزش دلار تحت هر عاملی که باشد فعالیت آنها را از طریق تغییر قیمت مواد اولیه متاثر می‌کند؛ خواه این عامل انتخابات آمریکا و یا تغییر نرخ بهره در فدرال‌رزرو آمریکا باشد یا کاهش تزریق ارز به بازار داخل. دلیل این امر نیز رابطه مستقیم قیمت‌های کالاهای پایه و دلار است که به دلیل نوع فرمول محاسباتی این کالاها حادث شده است. مهرزاد منتظری، تحلیلگر و کارشناس بازارهای کالایی درخصوص دلاریزه شدن بازارهای پایه و تاثیراتی که این روند روی صنایع مختلف میگذارد، میگوید: بحث دلاریزه شدن بازارهای کالایی مربوط به امروز و دیروز نیست، تقریبا پس از بحران ارزی که سال 91 اتفاق افتاد به جز چند کالای اصلی مثل روغن و برنج که در سبد اقلام مصرفی هست، بقیه کالاها با ارز آزاد قیمتگذاری و معامله شده است. در این زمینه با توجه به اینکه ما در زمینه محصولات پتروشیمی و نفت، فلزات و محصولات معدنی عمدتا صادرکننده هستیم، به همین دلیل افزایش قیمت ارز به تولیدکنندگان این کالاها میتواند کمک کند، در واقع تولیدکننده میتواند با افزایش حاشیه سود، طرح و توسعه جدید و رشد در بخش خودش ایجاد کند. منتظری در ادامه به مشکلی که در سه، چهار سال گذشته درخصوص تقویت دلار ایجاد شده، اشاره میکند و میگوید: با تقویت دلار طی دو، سه سال گذشته در دنیا و از سوی دیگر با تقویت قیمت دلار و کاهش نرخ تورم شرایط سربهسری در قیمت کالاها ایجاد شده است که این موضوع در یکی دو ماه اخیر، تا حدی متعادل شده است. منتظری در پاسخ به این سوال که فرمول محصولات پایه حتما به ارزش دلار ارتباط دارد و آیا روش دیگری برای قیمتگذاری محصولات نمیتوان طراحی کرد که اثر دلار را در بازارهای کالایی کاهش دهد، یا به نوعی اثر مستقیم قیمت دلار را به اثر مستقیم در قیمتگذاری بازارهای کالایی تبدیل کنیم، میگوید: اگر دلار بهصورت واقعی در فرایند قیمتگذاری محصولات کالایی لحاظ نشود و یا بهصورت دو سه نرخی لحاظ شود، موجب میشود بهصورت هزینه ناشی از یک رانت بر بخشهای مختلف اثر بگذارد. در حالحاضر گروهی از شرکتهایی که محصولات پالایشگاهی را دریافت میکنند و محصولات نهایی را تولید میکنند با ارز مبادلهای کالا یا ماده اولیه را دریافت میکنند و با نرخ ارز آزاد محصولاتشان را به فروش میرسانند، به همین دلیل است که اکثر این کالاها که در دنیا هم در حال مبادله هستند و کالاهای قابل حمل هستند - یعنی به راحتی به کشورهای سراسر دنیا حمل شده و قیمتشان قابل کشف است از اثر ارز تاثیر میپذیرند. به این دلیل اگر بخواهیم نرخ دلار را بهصورت دیگری در فرایند قیمتگذاری این کالاها لحاظ کنیم، دو حالت رخ میدهد: فرصتهای صادراتی این کالاها از دست میرود و دوم موجب انتقال رانت از یک بخش به بخش دیگر میشود. به گزارش دنیای اقتصاد برخی کارشناسان معتقدند قیمتهایی که در گروهی از کالاهای پایه محاسبه میشود از حاصلضرب قیمت جهانی کالا در قیمت دلار به دست میآید و اگر قیمت دلار به جای آنکه مستقیما در محاسبه قیمتی وارد شود بهعنوان یک هزینه در محاسبه قیمت تمام شده، تعریف شود و به همان اندازه قیمت نهایی کالا واقعیتر شود، در زمانهایی که دلار دچار نوسانات شدید میشود، میتوان اثر واقعی ناشی از این تاثیر را در قیمت تمامشده دید که این موضوع از زمانی که قیمت دلار مستقیما در فرمول لحاظ میشود، عینیتر و حقیقیتر است. با این حال منتظری معتقد است در بحث بازارهای کالایی به این دلیل که اکثرا محصولات میانی هستند و قابل تبادل و صادرات و واردات هستند، اگر فرایند تعریف دلار بهعنوان یک هزینه و نه بهصورت اثر بخشی مستقیم در این زمینه لحاظ شود، معمولا موجب انتقال رانت از یک بخش به بخش دیگر میشود و موجب تاثیرگذاری بر واسطهها و دلالها میشود. به عقیده وی تولیدکننده از فرایند تاثیر مستقیم نرخ دلار روی قیمتگذاری کالاها راضیتر است، در واقع تولیدکننده داخلی میتواند از این طریق قیمت محصول خود را با تولیدکنندهای که در آن سوی مرز محصول مشابهی را تولید میکند در شرایط مساوی قرار دهد. فرایند لحاظ دلار بهعنوان یک حاشیه سود در بحث قیمتگذاری جهانی معمولا در کالاهایی مثل دارو و تولید مواد خوراکی لحاظ میشود و در این میان قیمت تمامشده را در نظر میگیرند و حاشیه سود مشخصی را بدون اثر بخشی مستقیم دلار در فرایند قیمتگذاری در نظر میگیرند. در این ارتباط باید گفت مواد اولیه کالایی ذاتا به این شکل قیمتگذاری نمیشود، به این دلیل که نوسانات قیمتی این مواد در دنیا خیلی بالاست و سیاستگذار در این رابطه اجازه میدهد که در دوره رونق تولیدکننده در این برههها کسب انتفاع کند و این نفع را در طرحهای توسعهای تولید و گسترش بخشهای معدنیاش استفاده کند. روش مستقیم مفیدتر از روش غیرمستقیم حجتالله صیدی، کارشناس بازار سرمایه در این رابطه در پاسخ به این سوال که چگونه میتوان اثر دلار در بازارهای کالایی را کم یا خنثی کرد، میگوید: اثرگذاری قیمت دلار در فرآیند قیمتگذاری محصولات و کالاهای پایه به روندی غیرقابل انکار و بدیهی تبدیل شده است. به عقیده وی قیمتگذاری در بازارهای کالایی به این دلیل که عموما از طریق بازار و در اثررقابت تعیین میشود و نه قیمت تمام شده به اضافه در نظر گرفتن یک حاشیه سود که البته این روش هم میتواند مقبول باشد. با این حال حتی اگر بخواهیم روند دوم را هم مدنظر قرار دهیم از اثر مهمی که دلار روی قیمت تمام شده میتواند بگذارد نمیتوانیم فاکتور بگیریم و بگذریم. وی در پاسخ به این سوال که این موضوع موجب میشود که در زمانهای بحرانهای ارزی عدهای منتفع و عدهای متضرر شوند، میگوید: این موضوع اگرچه درست است ولی آن روش قیمتگذاری از طریق قیمت تمام شده و در نظر گرفتن قیمت دلار بهعنوان یک درصد تعریف شده (مثلا 10 درصد) نمیتواند روش دائمی و پایداری باشد؛ چراکه در بازار تعیین میشود و باید راهکاری را در پیش گرفت که مقابل نوسانات غیرقانونی نرخ دلار را گرفت. در واقع باید نوسانات را عادیتر و محدودتر کرد. صیدی در ادامه با اشاره به اینکه اگر بخواهیم روش قیمتگذاری در بازارهای کالایی را تغییر دهیم به این دلیل که آسیبهایی در زمینه تداخل مستقیم ارزش دلار در زمینه قیمتگذاری ایجاد میشود، ادامه داد: روش قیمت تمام شده به اضافه درصد تعریف شده سود که در مقابل روش متداول (قیمت جهانی در ارزش دلار) تعیین میشود، تقریبا یک روش خاص است که در مورد کالاهای انحصاری معنی دارد و در مورد کالاهای رقابتی معنایی ندارد. این در حالی است که بسیاری از کالاهایی که در کشور و دنیا در حال مصرف است اکثرا رقابتی هستند. وی در پاسخ به این سوال که در حال حاضر با توجه به روند حرکتی قیمت دلار، شاهد افزایش قیمت در بازارهای پایه هستیم، این موضوع چه اثراتی در تورم و خروج از رکود در صنایع وابسته میگذارد، میگوید: طبیعتا با افزایش قیمت دلار که در حال حاضر با توجه به ذخایر ارزی بانک مرکزی و تزریق این ذخایر، روند نوسانی آن کنترل شده، انتظار میرود قیمت دلار افزایش چشمگیری در ماههای آینده نداشته باشد، ولی طبیعتا اگر قیمت دلار افزایش داشته باشد با یک شیب متناسبی با افزایش قیمت دلار تورم هم افزایش پیدا میکند.

مهرزاد منتظری، تحلیلگر و کارشناس بازارهای کالایی درخصوص دلاریزه شدن بازارهای پایه و تاثیراتی که این روند روی صنایع مختلف می‌گذارد، می‌گوید: بحث دلاریزه شدن بازارهای کالایی مربوط به امروز و دیروز نیست، تقریبا پس از بحران ارزی که سال 91 اتفاق افتاد به جز چند کالای اصلی مثل روغن و برنج که در سبد اقلام مصرفی هست، بقیه کالاها با ارز آزاد قیمت‌گذاری و معامله شده است. در این زمینه با توجه به اینکه ما در زمینه محصولات پتروشیمی و نفت، فلزات و محصولات معدنی عمدتا صادر‌کننده هستیم، به همین دلیل افزایش قیمت ارز به تولید‌کنندگان این کالاها می‌تواند کمک کند، در واقع تولید‌کننده می‌تواند با افزایش حاشیه سود، طرح و توسعه جدید و رشد در بخش خودش ایجاد کند. منتظری در ادامه به مشکلی که در سه، چهار سال گذشته درخصوص تقویت دلار ایجاد شده، اشاره می‌کند و می‌گوید: با تقویت دلار طی دو، سه سال گذشته در دنیا و از سوی دیگر با تقویت قیمت دلار و کاهش نرخ تورم شرایط سربه‌سری در قیمت کالاها ایجاد شده است که این موضوع در یکی دو ماه اخیر، تا حدی متعادل شده است. منتظری در پاسخ به این سوال که فرمول محصولات پایه حتما به ارزش دلار ارتباط دارد و آیا روش دیگری برای قیمت‌گذاری محصولات نمی‌توان طراحی کرد که اثر دلار را در بازارهای کالایی کاهش دهد، یا به نوعی اثر مستقیم قیمت دلار را به اثر مستقیم در قیمت‌گذاری بازارهای کالایی تبدیل کنیم، می‌گوید: اگر دلار به‌صورت واقعی در فرایند قیمت‌گذاری محصولات کالایی لحاظ نشود و یا به‌صورت دو سه نرخی لحاظ شود، موجب می‌شود به‌صورت هزینه ناشی از یک رانت بر بخش‌های مختلف اثر بگذارد. در حال‌حاضر گروهی از شرکت‌هایی که محصولات پالایشگاهی را دریافت می‌کنند و محصولات نهایی را تولید می‌کنند با ارز مبادله‌ای کالا یا ماده اولیه را دریافت می‌کنند و با نرخ ارز آزاد محصولاتشان را به فروش می‌رسانند، به همین دلیل است که اکثر این کالاها که در دنیا هم در حال مبادله هستند و کالاهای قابل حمل هستند - یعنی به راحتی به کشورهای سراسر دنیا حمل شده و قیمتشان قابل کشف است – از اثر ارز تاثیر می‌پذیرند. به این دلیل اگر بخواهیم نرخ دلار را به‌صورت دیگری در فرایند قیمت‌گذاری این کالاها لحاظ کنیم، دو حالت رخ می‌دهد: فرصت‌های صادراتی این کالاها از دست می‌رود و دوم موجب انتقال رانت از یک بخش به بخش دیگر می‌شود.

به گزارش «دنیای اقتصاد» برخی کارشناسان معتقدند قیمت‌هایی که در گروهی از کالاهای پایه محاسبه می‌شود از حاصل‌ضرب قیمت جهانی کالا در قیمت دلار به دست می‌آید و اگر قیمت دلار به جای آنکه مستقیما در محاسبه قیمتی وارد شود به‌عنوان یک هزینه در محاسبه قیمت تمام شده، تعریف شود و به همان اندازه قیمت نهایی کالا واقعی‌تر شود، در زمان‌هایی که دلار دچار نوسانات شدید می‌شود، می‌توان اثر واقعی ناشی از این تاثیر را در قیمت تمام‌شده دید که این موضوع از زمانی که قیمت دلار مستقیما در فرمول لحاظ می‌شود، عینی‌تر و حقیقی‌تر است. با این حال منتظری معتقد است در بحث بازارهای کالایی به این دلیل که اکثرا محصولات میانی هستند و قابل تبادل و صادرات و واردات هستند، اگر فرایند تعریف دلار به‌عنوان یک هزینه و نه به‌صورت اثر بخشی مستقیم در این زمینه لحاظ شود، معمولا موجب انتقال رانت از یک بخش به بخش دیگر می‌شود و موجب تاثیرگذاری بر واسطه‌ها و دلال‌ها می‌شود. به عقیده وی تولید‌کننده از فرایند تاثیر مستقیم نرخ دلار روی قیمت‌گذاری کالاها راضی‌تر است، در واقع تولید‌کننده داخلی می‌تواند از این طریق قیمت محصول خود را با تولید‌کننده‌ای که در آن سوی مرز محصول مشابهی را تولید می‌کند در شرایط مساوی قرار دهد. فرایند لحاظ دلار به‌عنوان یک حاشیه سود در بحث قیمت‌گذاری جهانی معمولا در کالاهایی مثل دارو و تولید مواد خوراکی لحاظ می‌شود و در این میان قیمت تمام‌شده را در نظر می‌گیرند و حاشیه سود مشخصی را بدون اثر بخشی مستقیم دلار در فرایند قیمت‌گذاری در نظر می‌گیرند. در این ارتباط باید گفت مواد اولیه کالایی ذاتا به این شکل قیمت‌گذاری نمی‌شود، به این دلیل که نوسانات قیمتی این مواد در دنیا خیلی بالاست و سیاست‌گذار در این رابطه اجازه می‌دهد که در دوره رونق تولید‌کننده در این برهه‌ها کسب انتفاع کند و این نفع را در طرح‌های توسعه‌ای تولید و گسترش بخش‌های معدنی‌اش استفاده کند.

 

روش مستقیم مفیدتر از روش غیرمستقیم

حجت‌الله صیدی، کارشناس بازار سرمایه در این رابطه در پاسخ به این سوال که چگونه می‌توان اثر دلار در بازارهای کالایی را کم یا خنثی کرد، می‌گوید: اثر‌گذاری قیمت دلار در فرآیند قیمت‌گذاری محصولات و کالاهای پایه به روندی غیرقابل انکار و بدیهی تبدیل شده است. به عقیده وی قیمت‌گذاری در بازارهای کالایی به این دلیل که عموما از طریق بازار و در اثر«رقابت» تعیین می‌شود و نه «قیمت تمام شده به اضافه در نظر گرفتن یک حاشیه سود» که البته این روش هم می‌تواند مقبول باشد. با این حال حتی اگر بخواهیم روند دوم را هم مدنظر قرار دهیم از اثر مهمی که دلار روی قیمت تمام شده می‌تواند بگذارد نمی‌توانیم فاکتور بگیریم و بگذریم. وی در پاسخ به این سوال که این موضوع موجب می‌شود که در زمان‌های بحران‌های ارزی عده‌ای منتفع و عده‌ای متضرر شوند، می‌گوید: این موضوع اگرچه درست است ولی آن روش قیمت‌گذاری از طریق قیمت تمام شده و در نظر گرفتن قیمت دلار به‌عنوان یک درصد تعریف شده (مثلا 10 درصد) نمی‌تواند روش دائمی و پایداری باشد؛ چرا‌که در بازار تعیین می‌شود و باید راهکاری را در پیش گرفت که مقابل نوسانات غیرقانونی نرخ دلار را گرفت. در واقع باید نوسانات را عادی‌تر و محدودتر کرد. صیدی در ادامه با اشاره به اینکه اگر بخواهیم روش قیمت‌گذاری در بازارهای کالایی را تغییر دهیم به این دلیل که آسیب‌هایی در زمینه تداخل مستقیم ارزش دلار در زمینه قیمت‌گذاری ایجاد می‌شود، ادامه داد: روش قیمت تمام شده به اضافه درصد تعریف شده سود که در مقابل روش متداول (قیمت جهانی در ارزش دلار) تعیین می‌شود، تقریبا یک روش خاص است که در مورد کالاهای انحصاری معنی دارد و در مورد کالاهای رقابتی معنایی ندارد. این در حالی است که بسیاری از کالاهایی که در کشور و دنیا در حال مصرف است اکثرا رقابتی هستند. وی در پاسخ به این سوال که در حال حاضر با توجه به روند حرکتی قیمت دلار، شاهد افزایش قیمت در بازارهای پایه هستیم، این موضوع چه اثراتی در تورم و خروج از رکود در صنایع وابسته می‌گذارد، می‌گوید: طبیعتا با افزایش قیمت دلار که در حال حاضر با توجه به ذخایر ارزی بانک مرکزی و تزریق این ذخایر، روند نوسانی آن کنترل شده، انتظار می‌رود قیمت دلار افزایش چشمگیری در ماه‌های آینده نداشته باشد، ولی طبیعتا اگر قیمت دلار افزایش داشته باشد با یک شیب متناسبی با افزایش قیمت دلار تورم هم افزایش پیدا می‌کند.

بازگشت به شاخه اخبار فولاد بازگشت به صفحه نخست

نظرات کاربران

دسته بندی های "بازتاب رسانه ها" استیل پدیا