دکتراسماعیل آتشپز گرگری یکی از بنیانگذاران فرادرس:

استارت آپ ها محل ظهور آینده هستند

استارت آپ ها  محل ظهور آینده هستند

افراد ایده‌های خود را مطرح می‌کنند و از بین ایده‌های مطرح شده بهترین آن‌ها با رأی حاضران انتخاب می‌شوند.صاحبان ایده‌های انتخاب شده شروع به تشکیل تیم و جذب تخصص‌های مورد نیازبرای پیشبرد ایده می‌کنند.این مهمترین و شاید اصلی ترین بخش گردهمایی باشد که استارت آپ نام دارد. استارت آپ، سازمانی است که شکل گرفته تا در جستجوی مدل کسب و کاری قابل تکرار و گسترش‌پذیر باشد.حال این پدیده نو در اقتصاد کشورمان ظهور کرده و خدایگان ایده های نو را به سمت خود کشیده است.

اقتصاد ایران آنلاین- دکتراسماعیل آتشپز گرگری یکی از بنیانگذاران فرادرس و از اعضای هیأت علمی آن است. وی دانش آموخته دکتری دانشگاه Texas A&M بوده و سابقه همکاری با مراکز طراز اول بیوانفورماتیک و پردازش سیگنال های ژنومیک و کار در لبه علم و تکنولوژی این حوزه را دارد.یکی از فعالیت های او در حال حاضر، آماده سازی زیرساخت های فنی، علمی، انسانی و اجرایی لازم در ایالات متحده آمریکا، برای پیاده سازی نسخه بین المللی فرادرس و ارایه آموزش های آن به مخاطبین جهانی است. گفتگوی همشهری اقتصاد با این استاد را در رابطه با استارت آپ ها و حضور آنها در اقتصاد کشور را باهم می خوانیم.  
 
به نظر می رسد بسیاری از کسب و کارهای مجازی که راه می افتند در حوزه خرید و فروش و ارائه خدمات فعالیت دارند به عقیده شما شیوه کار آنها می تواند جایگزین شیوه کسب و کار سنتی شود؟
یک قاعده مهم در آنلاین شدن امور این است که اموری در دراز مدت در نسخه آنلاین دوام می آورند که درتمام جهات(نه فقط یک حوزه)‌ بهتر از نسخه غیر آنلاین باشند.مثلا سرویس ایمیل (نسبت به نوشتن نامه و ارسال پستی) فقط یک موضوع فانتزی یا تفریحی و هیجانی آنلاین نیست. اصلا نامه نگاری امروز را نمی توان به صورت غیرآنلانیش تصور کرد.ایمیل یک مثال است از آنچه که آنلاین در آن بهتر ازغیر آنلاین است.حوزه خرید و فروش نیز همین مسیر را طی می کند. یعنی به مرور نه به خاطر هیجان و تست سیستم جدید بلکه افراد به خاطر ترجیح به سمت خرید آنلاین پیش می روند. یا مثلا من چون در حوزه آموزش آنلاین تمرکز دارم، آموزش را مثال می زنم. ۱۰ سال قبل تصور افراد از آموزش آنلاین همان آموزش کلاسی بوده که ضبط می شود و فیلم را دانلود کرده و می بینیم. برای همین همیشه انتخاب دوم بود. اما ما شش سال پیش در همان آغاز پروژه فرادرس گفتیم چیزی می خواهیم که بهتر از کلاس درس سنتی باشد. الان همین فکر و ایده ۴۰ هزار دانشجوی ثابت و ثبت کرده در درس هایش دارد. یعنی افرادی که به عنوان گزینه اول به آن نگاه می کنند.اگر در حوزه آنلاین چیزی ارائه شده به صورت مطلق و با فاصله زیاد از نسخه سنتی بهتر بود، آن ایده و طرح جدید، برای مدتها خواهد ماند و حتی در ادامه انتخاب اول و ارجح افراد خواهد شد.

آیا گسترش استارت آپ ها درکشور و افزایش تمایل به را ه اندازی این نوع از کسب و کارها را می توان نشانه ای از نوین شدن اقتصاد کشور دانست و این که مدل های اقتصاد ما درحال نزدیک شدن به مدلهای اقتصاد جهانی است و باید به زودی شاهد تغییر و تحولاتی در آن باشیم؟ 

  ایجاد و رشد استارت آپ ارتباط چندانی با مدل اقتصادی و جهانی شدن آن ندارد.استارت آپ ها درست درنقاطی که مدل های اقتصادی عملکرد خود را از دست می دهند، شروع به رشد کرده و در ابتدا آن بخش را پوشش می دهند و در ادامه اگر رشد یافتند،خودشان بخشی ازروند (و حتی در آینده بخشی ازمشکل) می شوند و می شوند محل و عامل ایجاد مشکلات و مسائل جدیدتر که حل آنها توسط استارت آپ های جدیدتر ممکن می شوند.به نوعی یک چرخه داریم از وجود مشکل، سپس ارائه راه حل و سپس همان راه حل در آینده بخشی از مشکل است و راه حل جدیدی ایجاد می شود برای رفع آن.به همین ترتیب یک چرخه از مشکل و حل(توسعه) را داریم. مثلا شرکت فورد زمانی که هنری فورد آن را بنا نهاد، استارت آپی برای رفع مشکل (بهبود)‌ حمل و نقل بود. اما الان بخشی از مشکل حمل و نقل و محل ظهور استارت آپ (و پروژه های جدیدتر) همانند اوبر، لیف(مدیریت حمل و نقل) و تسلا(ساختار خودرو) است. پس توجه کنیم که استارت آپ ها متولد می شوند و آنهایی که مرگ زودرس ندارند و جوانمرگ نمی شوند،در هنگام پیری، خودشان بخشی از مشکل هستند و می میرند و می شوند نقطه تولد استارت آپ های جدیدتر.

آیا اتفاقی که در ایران درحال وقوع است می توان باکشورهای پیشرفته مقایسه کرد؟
بله - شرایط کنونی دردنیا و تغییرات سریع در آن، عامل تحریک مشکل و در نهایت ایجاد شرایط برای نمود یافتن مشکل و در ادامه حل آن است.به طور ویژه بر خلاف دهه های قبل، جدایی شدیدی میان گذشته و آینده جوامع ایجاد شده است.اگر ۵۰ سال قبل در بازه ۱۰ ساله یک جامعه و کشور را نظاره می کردیم، اتفاق چندانی در این بازه نمی افتاد. اما هم اکنون دنیا سریعتر به سمت آینده در حرکت است. برای همین آن اتصال میان ساختار کنونی جامعه و فرم آینده آن که در گذشته به مرور و به آرامی شکل می گرفت، امروزه بیشتر از قبل نیاز به تزریق از بیرون و مهندسی کردن دارد. بیشتر استارت آپ ها درست در همین نقطه متولد می شوند. یعنی اتصال هستند میان امروز جامعه با آینده آن. مثلا خرید را که موضوع جاافتاده و سنتی است، متصل می کنند به آینده و این می شود محل تولد آمازون و دیجی کالا و ای بی. یا آموزش و آموختن که ریشه در تاریخ انسان دارد و به عنوان مثال درکشور ما در فرمت مکتب خانه و در ادامه مدارس و دانشگاه ها بوده است، توسط پروژه فرادرس به آینده متصل می شود. هر چه سرعت تغییر در جامعه بیشتر باشد، مشکلات بیشتر خود را نشان داده و بیشتر نیاز به کارآفرینی و ایجاد استارت آپ های با افق رشد بالا دیده می شود. ایران نیزکشوری است که دقیقا این شرایط را دارد. کشوری است که یک پا در سنت و گذشته دارد و پای دیگر در آینده و تکنولوژی. چنین کشوری به ویژه با داشتن قشر جوان، هم به اندازه کافی مشکل دارد (محل تولد استارت آپ ها) و هم به اندازه کافی افراد دارای توان حل مشکل. این شرایط را کمتر کشورهایی دارند. برخی مشکل را دارند و حل کننده ندارند. برخی مشکل را ندارند (با غلظت بالا و واضح) از این جهت (وجود همزمان مشکل و توان حل آن)، شرایط ایران را استثنائی کرده است.

به نظر شما تغییر و تحولاتی که در حوزه اقتصادی به واسطه وارد شدن این نوع کسب و کارها به حوزه اقتصاد روی می دهد، می تواند منجر به تغییر و تحولاتی اقتصادی اجتماعی در جامعه نیز بشود؟  

بله - کمترین اثر این کار، مردمی تر شدن اقتصاد و توزیع بار توسعه میان مردم خواهد بود. اقتصادی که برمبنای اتصالات ریز و ظریف (مویرگی) میان بخش های کوچک و بزرگ شکل بگیرد، مقاوت بسیار بالا تری خواهد داشت. این کار در ادامه تاثیرات اجتماعی بسیاری نیز خواهد داشت. من یک مثال مجددا از پروژه های آموزشی سطح کشور می زنم. پروژه های مکتب خانه و فرادرس را در نظر می گیریم. در نتیجه اثر این دو پروژه عمده آموزشی کشور، امروز در کوچکترین شهرها و دورافتاده ترین روستاها، فقط با شرط وجود یک کامپیوتر متصل به اینترنت با کیفیت ترین آموزش های دانشگاهی کشور روی میز دانشجویان است. شما نیاز نیست یک جوان ۱۸ ساله را از یک روستا بیرون کشیده و به شهری دیگر ببرید و او را مهندس کشاوری کنید به این امید که او برگشته و کشاورزی روستای خود را اصلاح کند. او از همان ۱۵ سالگی بدون نیاز به آزمون و امتحان و …به بهترین آموزش ها دسترسی داشته و درحین کار توسعه آموزشی می یابد.به نظر می رسد همین مثال از دامنه اثر اینچنین ایده هایی در بعد اجتماعی کافی باشد.

می توان گفت که سرمایه صفر یا سرمایه کم برای راه اندازی استارت آ پ ها تمایل جوانان برای را ه اندازی این نوع کسب و کار را افزایش داده است؟تجربیات کشورهای پیشرفته دراین زمینه به لحاظ این که قبل از ما وارد این حوزه شد ه اند، چگونه بوده است؟
موضوع نیازکم به سرمایه، تاثیر زیادی در این مسیر داشته است.اما تنها عامل نبوده است. توسعه اینترنت فراتر از موضوع صرف سرمایه بر روی ایجاد شرایط رشد استارت آپ ها اثرگذاشته است.اینترنت موجب کاهش مزیت بزرگ بودن شرکت های بزرگ سنتی شد.به عبارت دیگر در عملکرد آنها منافذ زیادی را ایجاد (یا نمایان) کرد. از سوی دیگر ابزارهایی همانند رسانه و زیرساخت حل مشکل را نیز برای افراد فراهم کرد. اثر دیگر ایجاد شبکه انسانی لازم برای حل مشکلات بود. نهایتا اینها وقتی کنار هم قرار گرفتند، هر کدام بخشی از زنجیره ایجاد و رشد استارت آپ ها شدند.

مهمترین چالش هایی که استارت آپ های ایران را تهدید می کندچیست؟  
  فرصت ها و تهدید های استارت آپ ها در حقیقت جنس هم هستند. یعنی تقریبا همان عواملی که مزیت ایران هستند، عیب آن نیز به شما می روند.به عنوان مثال عدم اتصال مناسب به دنیا(از سیستم پرداخت گرفته تا سیستم پستی) هم محل چالش و تهدید بوده است و هم محل توسعه.

مثال موفق: عدم ورود سریع شرکت های خارجی باعث ایجاد شرکت های موفقی در حوزه فروش آنلاین شد. 
مثالی از چالش: در سوی دیگر در حوزه تبلیغات آنلاین اینکه شرکت های بزرگ نتوانستند، به مارکت ایران ورود پیدا کنند، باعث رشد و نمو شرکت های تبلیغاتی ای شد که از جهت هوشمندی در مقابل مثلا تبلیغات گوگل، در عمل می توان گفت هوش صفر دارند و این چیزی نیست که به سادگی توسط آنها حل شود. یعنی مشکل از الگوریتم نیست. مشکل از نبود داده کافی برای هوشمند شدن است. هزینه عدم هوشمندی این شرکت های تبلیغاتی را هم اکنون هم شرکت های دیگر و نیز مخاطب ایرانی با اتلاف زمان خود می پردازد. 
به عبارت دیگر عدم اتصال به جهان بیرونی فرصت و تهدید همزمان شرکت ها (درکنار آنها استارت آپ های ایرانی است) 

اگر بخواهید چند چالش مهم در جلوی راه استارت آپ ها را نام ببرید از چه مواردی یاد خواهید کرد؟

درنهایت به چند چالش به صورت خلاصه اشاره می کنم:

سیستم پرداخت: عدم اتصال به سیستم جهانی پرداخت، باعث شده است که شرکت های ایرانی نتوانند سرویس خود را به مخاطب جهانی به صورت مناسب عرضه کنند.بانک های ایرانی نیزدر این میان حداقل در سطح منطقه ای می توانستند شرایط را برای استارت آپهای ایرانی فراهم ترکنند. به عنوان مثال درمیان ۴۰ هزار دانشجوی عضو فرادرس، صدها دانشجو از کشورهای افغانستان و عراق (شامل اقلیم کردستان) وجود دارند.اما هیچ گاه شرایط مناسبی برای پرداخت برای آنها (حداقل در سطح منطقه خاورمیانه)‌ ایجاد نشده است. 

مخاطب محدود به داخل کشور: مخاطب محدود، بازدهی ایده های کارآفرینی و شرکت های استارت آپی را پایین می آود. این کاهش بازده گاها به تاخیر در رشد استارت آپ ها منجر می شود و گاهی نیز اثر این کاهش بازده، عدم بهینگی و از میان رفتن ایده و طرح و شرکت در مراحل اولیه است. به عبارتی همان قدر که انحصار داخل کشور بودن، حیات خلوت استارت آپ های ایرانی است (مزیت)،‌ متاسفانه برای دسته بزرگی زندان (و گاها تابوت) نیز می شود (عیب).

اکوسیستم ضعیف: بخش های مختلف اکوسیستم استارت آپی کشور از شتاپ دهنده ها گرفته تا سرمایه گذاران، بسیار نوپا بوده و به شدت ضعیف و شکننده است.

چالش های فرهنگی و اجتماعی: هنوز هم در کشور، داشتن شغل ثابت دولتی و مسابقه برای استخدام در یک بانک یا اداره دولتی، ترجیح غالب است(هر چند درحال کاهش). این را درکنار سایر محدودیت های اجتماعی موجود (مثلا سربازی برای آقایان و ...) قرار دهیم، به نوعی یک چرخه تهدید برای افراد با ایده های جدید(و پرخطر) ایجاد می شود. به عبارتی درست همان میزان که هزینه شکست باید کاهش داده شود برای ایجاد محیط محل رشد ایده های جدید،‌ به همان میزان ما شرایط تنبیه فرهنگی و اجتماعی برای شکست را ایجاد کرده ایم. یعنی نه تنها کاهش ترس از شکست وجود ندارد که یک تهدید فرهنگی و اجتماعی هر روزه به سمت افرادی که ایده جدید دارند، وجود دارد. 
 
 
منبع: هشمهری اقتصاد
بازگشت به شاخه اخبار صنعت و اقتصاد بازگشت به صفحه نخست

نظرات کاربران

دسته بندی های "بازتاب رسانه ها" استیل پدیا