ملاحسین آقا در گفتوگو با خبرنگار اعزامی ماین نیوز به عمان:
پروژههای توسعهای گل گهر نیازمند نگاه ملی است
گروه معادن - حسین ملاحسین آقا گفت: آنچه در چشمانداز گل گهر 98 برای این شرکت ترسیم شده، رسیدن به تولید 20 میلیون تن کنسانتره، 20 میلیون تن گندله و 5 میلیون تن فولاد است. او در عین حال تاکید کرد که همه برنامههای توسعهای گل گهر برای رسیدن به هدف این شرکت تا سال 1398 یا کاملا اجرایی شده و یا در دست اجرا و در شرف بهره برداری است.
به گزارش خبرنگار اعزامی ماین نیوز به مسقوط عمان، از جمله چهرههای ایرانی است که در نمایشگاه معدنکاری و مواد معدنی عمان شرکت کرده است. او که سابقه طولانی مدیریت در شرکتهای مختلف معدنی و صنایع معدنی مانند گروه ملی اهواز و فولاد خوزستان، فولاد آلیاژی ایران، سرمایهگذاری توسعه معادن و فلزات و گل گهر را در کارنامه کاری خود دارد، چندی پیش از مدیریت شرکت توسعه آهن و فولاد گل گهر استعفا داد. البته چند هفتهای است که بحثها درباره حضور وی در مدیریت شرکت فولاد آلیاژی ایران قوت گرفته است با این وجود ملاحسین آقا این موضوع را منتفی اعلام کرد.حسین ملاحسین آقا علاوه بر اینکه به مسئولان عمانی توصیه میکند به جای صنایع بالادستی روی توسعه صنایع پایین دستی از طریق مشارکت با شرکتهای ایرانی متمرکز شوید، در عین حال نسبت به فضای پساتحریم اقتصاد کشور و نداشتن برنامه برای حضور در این فضا و تبدیل این فضا به واردات بیشتر به کشور ابراز نگرانی میکند.
خبرنگار اعزامی ماین نیوز به مسقط عمان در حاشیه نخستین نمایشگاه معدنکاری و مواد معدنی عمان با حسین ملاحسین آقا گفتوگویی انجام داده که متن آن به شرح زیر است:
آقای ملاحسین آقا به نخستین نمایشگاه معدنکاری و مواد معدنی عمان خوش آمدید. لطفا درباره آخرین وضعیت پروژههای گل گهر توضیح بفرمایید. البته ما میدانیم که چندی وقتی است که از توسعه آهن و فولاد گل گهر خارج شدهاید اما به هر حال با توجه به سالها حضور در گل گهر اطلاعات کافی را در این زمینه دارید.
آن چیزی که برای گل گهر ترسیم شد، در سه فاز بود که تقریبا از سال 1390 پروژهها شروع شد. قرار است تولید کنسانتره از 6 به 20 میلیون تن، تولید گندله نیز به 20 میلیون تن و فولاد به 5 میلیون تن برسد. فاز یک کامل اجرا شده است، یعنی منطقه گل گهر 16 میلیون تن کنسانتره توسط گهر زمین و گل گهر تولید میکند. گندله سازی شماره یک به ظرفیت 5 میلیون تن از سال 1391 تولید را شروع کرده است و فاز دوم آن هم از آخر امسال تولید خود را شروع میکند. فاز سوم در گهر زمین در حال احداث است. این سه مورد با اصلاحات انجام شده تا سال 1398 معادل 20 میلیون تن گندله تولید میکنند. البته تولید گندله تا سال 1396 به ظرفیت خود میرسد. در زمینه خطوط کنسانتره، خط 7 را شروع کردند. در زمینه کنسانتره نیز تا سال 1396 به ظرفیت تولید 20 تن میرسیم. در زمینه فولاد، کارخانه توسعه آهن و فولاد برای تولید 3.5 میلیون تن آهن اسفنجی، واحد اول مگامدول به ظرفیت 1.7 میلیون تن از ماه پیش آغاز بهره برداری آن بوده و واحد دوم آن به ظرفیت 2 میلیون تن الان حدود 53 درصد پیشرفت دارد. در شرکت جهان فولاد، واحد احیای یک به ظرفیت 900 هزار تن از سال قبل تولید را شروع کرده و واحد دو در دست اجراست. در شرکت توسعه، قرارداد تولید 3 میلیون تن ورق با تکنولوژی تین اسلب با دانیلی منعقد شده که حالا بحثهایی نهایی در حال انجام است که امیدواریم بحث فاینانس آن هم حل شود. در جهان فولاد هم یک واحد یک میلیون تنی را شروع کردیم. در منطقه گل گهر تمام برنامههای چشمانداز 98 یا به تولید رسیده و یا در شرف اجراست. در کنار آن یک واحد تولید برق به ظرفیت 500 مگاوات در حال نصب تجهیزات است که تا سال 1396 وارد مدار تولید سیکل ترکیبی میشود. بخش گازی آن امسال وارد مدار میشود. پروژه عظیم انتقال آب از بندرعباس، عملیات لولهگذاری و اجرایی آن آغاز شده و تصور ما این است که اگر پیگیریهای لازم باشد که قطعا هست، ظرف مدت 3 تا 4 سال آینده، بحث انتقال آب به گل گهر و مس و بعد چادرملو تا سال 1398 اجرایی میشود. در ارتباط با چشمانداز 98 تمام پروژههای گل گهر در جریان اجرا است و هیچ بخشی از آن هم قابل حذف شدن نیست. ضعفی که در کشور داریم این است که سهامداران، کارکنان، مدیران، سیاستگذاران و دستگاههای نظارتی و راهبری باید به پروژههای ملی نگاه ملی داشته باشند. متاسفانه یکی از ضعفهای اساسی در کشور طی سالهای گذشته این بوده که کارهای ملی را به عنوان کارهای بنگاهی تلقی کردیم. این در حالیست که چشمانداز ترسیم شده برای گل گهر 98 نیازمند نگاه ملی است و همه باید به آن کمک کنند. با نگاه بنگاهی کارها سریع جلو نمیرود. بخش معدن کشور که کشنده صنعت فولاد و صنایع معدنی است، الان چند سال است که در چالش پروانه بهرهبرداری و بهره مالکانه و ممنوعیت صادرات گیر کرده است و قدر فرصتهای طلایی در فولاد و معدن را هم ندانستیم و امروز در شرایط رکود تازه به دنبال کمک به صنعت معدن و فولاد هستند. در فرصتهای طلایی قیمتهای فولاد و سنگ آهن میتوانستیم برای کشور فرصتهای بزرگی را ایجاد کنیم. اگر این ضعف را برطرف نکنیم، دست و پای بخش معدن همچنان بسته خواهد ماند و نمیتواند بخش پیشتاز شود.
اخیرا صحبتهایی مبنی بر حضور شما در شرکت فولاد آلیاژی ایران مطرح شد. این صحبتها چقدر صحت دارد.
در هر جایی که بخواهم کار کنم خودم علاقهمند هستم که راحت باشم. اگر هم افراد دیگر با من راحت نباشند، قطعا آن سازمان را ترک میکنم. علت جدایی من از گل گهر هم این بود که علاقه مند بودم، آزادی عمل را به مدیران جدید شرکت برای انتخاب همکاران خود بدهم.. آخرین بحثی که به من برای مدیریت پیشنهاد شد و البته منتفی خواهد شد، اداره کردن صنعت فولاد آلیاژی ایران بود که مرکزیت آن در یزد است. فولاد آلیاژی ایران کارخانه بسیار پیشرفتهای بوده و موتور کشنده صنعت فولاد ایران و یکی از پتانسیلهای صادراتی کشور است. این شرکت در دنیا به طور نسبی شناخته شده است و سرمایهگذاریهای بزرگی نیز در آن و سایر صنایع مشابه در اسفراین و اصفهان شده است. البته به نظر من باید تمرکز اساسی در راهبری این صنعت ایجاد شود. فولاد آلیاژی ایران هماکنون با 50 درصد ظرفیت خود کار میکند و باید به 100 درصد ظرفیت برسد. تکلیف طرحهای توسعه این شرکت هم باید معلوم شود و خطوط جدید هم باید برای آن احداث کرد. من حدود 5 سال تجربه مدیریت این شرکت را در گذشته دارم و برای حضور دوباره باید شرایط حضور و تصمیمگیری و کار در آنجا فراهم شود. کلیت برنامههای خود را برای این شرکت ارائه دادم اما چون فضای مناسب را برای کار ندیدم حضور بنده در این شرکت منتفی شده است.
وضعیت عمان را چطور ارزیابی میکنید؟ هم از نظر معدن و هم تمایل این شرکت برای جذب سرمایهگذاری خارجی در این حوزه.
کشور عمان به لحاظ اقتصاد و جمعیت ظرفیت بسیار محدودی دارد. اقتصاد و سیاستهای اداره این کشور عمدتا روحیه دروننگری داری دارند و این کشور البته علاقهمند به جذب سرمایه خارجی است. ولی واقعیت این است که به لحاظ بافت جمعیت، منابع انرژی به ویژه گاز و ظرفیتهای معدنی دچار محدودیتهای جدی هستند. من با یکی از مسئولان اقتصادی این کشور صحبت میکردم و به او توصیه کردم با توجه به ویژگی خاص عمان، میتوانند مرکزی برای صنایع پایین دستی ایجاد کنند که شاید در این زمینه موفق تر باشد تا اینکه به دنبال صنایع بالادستی بروند. بحث انرژی و معدن برای صنایع بالادستی جزو الزاماتی است که اینجا چندان فراهم نیست. من با توجه به علاقهمندی آنها سرمایهگذاری در صنایع پایین دستی را به عمان توصیه کردم. همچنین توصیه کردم با مطالعه بهتر وضعیت ایران و مشارکت با شرکتهای ایرانی و کمک سیستم بانکی عمان، در این کشور سرمایهگذاری صورت بگیرد با هدف 30 درصد برای بازار ایران و مابقی برای صادرات به کشورهای دیگر. صحبت مرا هم در این زمینه بطور کلی تائید کردند. عمان در این مسیر جدیت از خودش به خرج میدهد، آینده اقتصادی بهتری نسبت به وضعیت کنونی خواهد داشت.
وضعیت سرمایهگذاری در ایران و حضور شرکتهای خارجی در کشورمان را به ویژه در شرایط پساتحریم چطور ارزیابی میکنید؟
اعتقاد من این است که به دلیل فقر برنامهریزی برای توسعه کشور و اینکه بانکها و موسسات اقتصادی و سایر نهادها مسائل پیچیدهای دارند که چشماندازی هم برای حل آن نیست، ضمن اینکه رفع تحریمها فرصت است ولی متاسفانه با یک بیبرنامگی جدی در همه زمینهها مواجهیم. از فردایی که تحریمها برداشته شود، تنها تکلیف نفت که با اقتصاد جهانی گره خورده مشخص است. در معدن و فولاد و نساجی و خودروسازی و حتی صنایع خانگی و بسیاری از حوزههای دیگر چه برنامهای برای استفاده از فرصتهای رفع تحریم داریم؟ به نظر من در این زمینه کار مناسبی نشده است. نگران این هستم با این وضعیت دوران پس از تحریم، تمام فرصت را برای واردات قرار دهیم و این یک تهدید ملی و جدی است و باید تمام دستگاهها و اتاقهای بازرگانی به صورت جدی روی این موضوع وقت بگذارند.
نقش بخش خصوصی در دوران پساتحریم به ویژه در سرمایهگذاریهای مشترک چیست؟
در اقتصاد ما صحبت از بخش خصوصی زیاد میشود. این در حالیست که نهادهای دولتی ما، بخش خصوصی را به رسمیت نمیشناسند و در عین حال بخش خصوصی هم برای خودش نقش ملی قائل نیست. هر دو بخش باید به هم نزدیک شوند. به عنوان مثال در بخش اکتشاف باید برای ایجاد انگیزه جهت فعالیت بخش خصوصی، چشمانداز 20 ساله مشخص شود. اگر بخش خصوصی در اکتشاف نتیجه مطلوبی گرفت رفتار دولت با بخش خصوصی مشخص نیست. هماکنون بخش خصوصی هوشمند منابع بانکی را در اختیار میگیرد و بخشی از آن را در صنعت و بخش دیگر را نیز در جاهای دیگر هزینه میکند و این حلقه گرفتاری بانکی توسعه مییابد. دولت باید دست از تصدیگری بردارد. مشکلی که سالهاست گریبان مسئولان کشور را گرفته این است که علیرغم واگذاری صنایع به شرکتهای سرمایهگذاری به خصوص آنهایی که جنبه عام دارند، اما باز دولت در اداره کردن این شرکتها دخالت میکند، در قیمت گذاری محصولات، تعیین اعضای هیات مدیره و اعمال فشار برای تعیین مدیرعامل. اساس واگذاری شرکتها صرفا فروش آنها نبوده، بلکه انتقال اراده اداره کردن این شرکتها به بخش خصوصی بوده است. اراده اداره کردن که از یک شرکت گرفته میشود دیگر نمیتوان آن را درست مدیریت کرد. این باور در تفکر دولتی ما هنوز به وجود نیامده است که اداره کردن را باید به مردم و خصوصی واگذاری کنیم. متاسفانه برای این بخشها شخصیت و اراده قائل نیستیم و در این شرایط نباید توقع اتفاق خاصی هم برای توسعه داشته باشیم.
و سخن آخر...
به نظر من در اقتصاد کشور خیلی مشکل پیچیدهای نداریم. در اقتصادی که انرژی آن به یک سوم قیمت جهانی در اختیار تولید قرار میگیرد و گاز آن هم به همین شکل و بعد ادعا میکنیم در خیلی از زمینهها مزیت داریم، اگر ما خرابی میبینیم آن خرابی ناشی از اقتصاد نیست، بلکه ناشی از سوءمدیریت در اقتصاد است. دولت صنایع فولاد و معدنی را رها کنیم و بگذارد خودشان تشخیص دهند که وارد کنند یا تولید کنند. دولت منت سر بخش خصوصی مانند یارانه آب و برق را بردارد و قیمتها را جهانی کند ولی اراده اداره را به آنها بدهد و در این صورت این صنایع رشد میکنند. ما گرفتاری جهانی نداریم بلکه گرفتاری داخلی و به لحاظ فکری داریم. با این همه پتانسیل، فقر سازماندهی و مدیریت داریم. چرا فرزندان تحصیلکرده ما، کشور را ترک میکنند، چون سازمانهای مناسب برای جذب آنها وجود ندارد. گرانترین کالا در دنیا نیروی انسانی است، چرا دغدغه هیچکس در کشور نیروی انسانی نیست؟
در همین حال نیروهای زیادی هم به بنگاههایی مانند ذوب آهن و فولاد مبارکه تحمیل شده است.
دولت تصورش این است که تاوان اشتباهات و سیاستهای اشتباه خود را باید بنگاهها بدهند و به همین دلیل بنگاهها روز به روز بدبخت تر میشوند. این تفکر غلط مربوط به یک دولت خاص هم نیست و عارضه اداره کردن کشور است. شرکتها باید براساس قانون کار و تجارت خودشان در امورشان تصمیمگیری کنند و دخالت دولت در این امور کار را خراب میکند. تا مادامی که ضعفهای کشور را از طریق بهبود سازماندهی و مدیریت دنبال نکنیم، اگر اتفاق مثبتی هم رخ دهد ناشی از افزایش قیمت نفت خواهد بود. من امیدوارم قیمت نفت افزایش پیدا نکند و شرایطی که در آن قرار داریم، اینطور باقی بماند تا فشارها باعث شود در اداره کردن کشور رفتار منطقی تری را دنبال کنیم.
گفتوگو از علیرضا جعفری نژاد