مدیر عامل مرکز مالی ایران پاسخ داد:

از راه اندازی پژوهشکده مالی تا فعالیت های بین المللی

از راه اندازی پژوهشکده مالی تا فعالیت های بین المللی

در حوزه فرهنگ سازی عمومی طیفی از برنامه ها در حال پیگیری است؛ از جمله آموزش های مجازی و استفاده از سایر تکنولوژی ها که دسترسی ما به مردم را جهت توسعه فرهنگ سرمایه گذاری تسهیل می کند و پس از تصویب، پیرامون این برنامه اطلاع رسانی لازم انجام می شود. اما وظیفه فرهنگ سازی بر عهده مجموعه خاصی نیست و همه باید در این زمینه نقش خود را ایفا کنند.


 

بورس نیوز: مرکز پژوهش های مجلس به سفارش نمایندگان مجلس یا در زمان بررسی لوایح و قوانین ارایه شده جهت تصویب، مطالعاتی انجام داده و گزارش آن را منتشر می کند. اما در مرکز مالی ایران ممکن است برخی کارهای پژوهشی سفارشی قابلیت انتشار یا استفاده عمومی را نداشته باشد و صرفاً در اختیار سفارش دهندگان پژوهش ها قرار گرفته و این به سیاست سفارش دهندگان پژوهش برمی گردد که درخصوص انتشار آن تصمیم گیری کنند.

فلسفه وجودی مرکز مالی ایران برای بازار سرمایه چیست و آیا این مرکز توانسته به اهداف برآوردی خود دست یابد؟ این قبیل سوالات و مسایلی از این دست بهانه ای شد تا به مرکز مالی ایران برویم و در گفتگو با علی نقوی، مدیر عامل این مرکز چالش ها و انتقادات موجود پیرامون فعالیت ها و وظایف تعریف شده برای آن را مورد بحث و بررسی قرار دهیم.

فلسفه و جایگاه اصلی مرکز مالی ایران در بورس چیست؟

طرح اولیه راه اندازی این مرکز با مالکیت 100 درصدی شرکت بورس و جهت ایجاد یک مرکز مالی بود و شرکت در سال 1387 تاسیس شد، اما به دلایلی این طرح در همان ابتدای امر منتفی شد که به نظر می رسد در وهله اول ضرورت راه اندازی این مرکز در سطح کلان کشور طی آن بازه زمانی احساس نمی شد و در وهله دوم اهمیت بورس در اقتصاد کشور هنوز تا این اندازه مشخص نشده بود و این موارد مهمترین دلایل منتفی شدن طرح مذکور محسوب می شود. بدین ترتیب آن شرکت مرکز مالی (سهامی خاص) در عمل یکسال بعد از راه اندازی غیر فعال شد اما از دو سال قبل با توجه به توسعه ای که در بازار سرمایه اتفاق افتاد، این نیاز در بورس ها احساس شد که ناشران اوراق بهادار و فعالان بازار باید آموزش هایی را ببینند و با ابزارها و قوانین جدید آشنا شوند. بر این اساس مقرر شد که تغییر ساختاری در مرکز مالی از نظر ترکیب سهامداری اتفاق بیفتد که این تغییر ساختار در اسفند ماه 92 قطعی شد و هر کدام از بورس های کشور به علاوه شرکت سپرده گذاری مرکزی اوراق بهادار و تسویه وجوه هر کدام 20 درصد از سهام این مرکز را در اختیار گرفتند.

تا چه حد مرکز مالی ایران توانسته به اهداف خود دست یابد و ارزیابی شما از عملکرد این مرکز تاکنون چگونه است؟

اولین اقدامی که با حضور هیأت مدیره جدید مطرح شد، توسعه بخش های آموزشی بود که این هدف با برگزاری دوره‌های آموزشی کوتاه مدت برنامه ریزی و اجرایی شد و سایر دوره ها هم در دست طراحی و اجرا است. از این حیث عملکرد این مرکز را مطلوب می‌دانم.

در این میان بحث انتخاب مرکز مالی ایران به عنوان مدیر صندوق توسعه، اقدامات آموزشی انجام شده تا حد زیادی در حاشیه قرار گرفت و بیشتر توجه رسانه ها را به سمت صندوق توسعه و اهمیتی که این صندوق در بازار سرمایه دارد، برد.

با توجه به تغییرات صورت گرفته در هیأت مدیره و اساسنامه مرکز مالی، در حال حاضر هدف اصلی از فعالیت آن چیست و این مرکز قرار است چه خدماتی ارایه کند؟

طبق مصوبات سال 92 هیأت مدیره مرکز، موضوع فعالیت آن تغییر و فعالیت های آموزشی و پژوهشی به آن اضافه شد. البته در سطح کلی مراکز آموزشی معتبر و خوبی ذیل تمام بورس های دنیا وجود دارد که رسیدن به این نقطه یکی از اهداف تعریف شده برای این مرکز است.

روزی که مرکز مالی در ایران تشکیل شد، قرار بود در سطح بین المللی هم ارتباطات لازم را بین بازار مالی ایران و بازار مالی سایر کشورها برقرار کند. افزون بر این که انجام مطالعات تطبیقی قوانین، برگزاری دوره‌های آموزشی مختلف و مطالعات پژوهشی از جمله برنامه های آن بود که هیچکدام به طور چشمگیر عملیاتی نشد. حتی مقرر گردید این مرکز در کنار برج میلاد تهران راه اندازی شود تا محلی برای اجتماع فعالان بازارهای مالی داخلی و خارجی باشد. اما به هر دلیلی این برنامه ها به مرحله اجرا نرسید. با این وجود، حتی در زمان تغییرات اساسنامه ای ایجاد شده در مرکز مالی ایران اسم آن متناسب با فعالیت هایش تغییر نکرد، در حالی که اگر قرار نیست این مجموعه وظایف تعریف شده برای یک مرکز مالی را انجام دهد، آیا بهتر نبود با تغییر نام در غالب یک موسسه آموزشی فعالیت خود را از سر گیرد؟

علت اینکه اسم مرکز تغییری نکرد، این بود که اهداف کلی از راه اندازی یک مرکز مالی همچنان برای آن پا بر‌جاست و اولین کاری که در این رابطه صورت گرفت، این بود که 70 مرکز مالی دنیا را شناسایی و مطالعه کرده ایم که برخی از آنها در ماهنامه بورس معرفی شده و گزارشی نیز به سازمان بورس ارایه شده است. برنامه بعدی مرکز هم بحث مطالعات تطبیقی قوانین و مقررات این مراکز است. چرا که در مجموع برای مراکز مالی دو نکته مطرح است، اول نیاز به یک فضای فیزیکی است که فعالان مالی بتوانند در آن حضور یابند و دوم به یک فضای مقرراتی نیاز است که این قوانین باید در سطح دولت و یا مجلس تصویب شود. زیرا هر فرد یا مجموعه ای که در مرکز مالی فعالیت می کند، مشمول معافیت هایی می شود؛ مثل مناطق ویژه و باید یک مجموعه بالادستی قوانین لازم را تصویب کند. راه اندازی یک مرکز مالی بین المللی موثر نیازمند همکاری در سطح کلان کشور است، یعنی بانک مرکزی، بیمه مرکزی و به طور کلی دولت باید همکاری های لازم را در این رابطه داشته باشند.

اما پیرامون این اقدامات هیچ انعکاسی از عملکرد مرکز مالی در رسانه ها صورت نگرفته و به نظر می رسد در این بخش ضعیف عمل شده است.

بله؛ بنده هم قبول دارم مرکز در اطلاع رسانی عملکرد خود ضعیف بوده است. چرا که گزارش برخی از اقدامات انجام شده صرفاً در ماهنامه بورس منتشر شده که باید در سایر رسانه ها و یا در قالب گزارش های کامل تر نیز منتشر شود.

در وزارت نفت، مجلس شورای اسلامی و سایر نهادهای دیگر برای بررسی متغیرهای همان حوزه، مراکزی پژوهشی فعال هستند و انتظار می رود در بازار سرمایه و در حوزه های اقتصادی این اقدام توسط مرکز مالی ایران صورت گیرد. این در حالی است که نه تنها هیچ گزارش پژوهشی آن هم در شرایطی که ایران به دنبال تعامل با سایر کشورها پس از اجرای برجام است، از سوی این مرکز صورت نمی گیرد. ضمن اینکه در سایر حوزه‌ها از جمله آموزش‌های حرفه‌ای تکنیکال یا فاندامنتال، آزمون های CFAو گواهینامه های حرفه ای بازار سرمایه سایر موسسات آموزشی بهترین خدمات را ارایه می‌کنند و به برند تبدیل شده اند. افزون بر این‌ ها، به نظر می ‌رسد این مرکز خدمات آموزشی خود را تنها برای نهادهای مرتبط با خود ارایه می‌کند. اما انتظار این است که مرکز مالی ایران با قدرت بیشتری در این موارد حضور پیدا کرده و سایر رقبا را به نوعی کنار بزند؛ اما تاکنون نتوانسته در این زمینه ها موفق عمل کند. چرا؟

لازم است بحث نتوانستن را با نخواستن از یکدیگر تفکیک کنیم و به چند نکته اشاره داشته باشیم. اول اینکه باید تمایز بین تمام نهادها را از همدیگر در نظر داشته باشیم و حدود اختیارات، توانمندی های حرفه‌ای، مسئولیت ها و فعالیت های آنها را نیز در نظر بگیریم. در بحث تحقیقات لازم است اشاره کنم که برنامه ای در هیأت مدیره به تصویب رسیده که گام به گام اجرایی می‌شود. کاری که در حال حاضر مطالعه جدی روی آن انجام و پروپزال آن تهیه شده، ایجاد یک واحد پژوهشی در مرکز مالی ایران است که در این رابطه در نظر داریم پیگیر اخذ مجوزهای لازم از وزارت علوم هم باشیم. البته این نکته را می‌دانم که در سازمان و بورس ها مباحث مربوط به تحقیق و توسعه را برای نیازهای خود در حال انجام دارند و اگر این مطالعات انجام نمی شد، هم اکنون در بازار از تک ابزار سهم به چند ابزاری نمی رسیدیم؛ به هر حال سریع یا کند چندین ابزار در بازار راه اندازی شده است. به عبارتی واحدهای تحقیق و توسعه بورس ها از منظر ابزارسازی اقدامات خوبی را انجام داده اند. در این راستا، یکی از اقداماتی که درصدد اجرای آن هستیم، هم افزایی بین بورس ها در حوزه های مشترک از قبیل تحقیقات پیرامون بازار است. اما برنامه کلی در خصوص مباحث پژوهشی این است که تا سال 95 جایگاه مرکز را در زنجیره ارزش پژوهش تعریف و مشخص کنیم.

اما در پاسخ به بخش دوم سوال شما باید بگویم خدمات ما صرفاً به نهادهای مرتبط با ما بر نمی گردد. به عنوان مثال در حوزه انتشارات و آموزش افراد حقیقی ورود پیدا کرده و اقداماتی را انجام داده ایم؛ بطوریکه امسال سه دوره آموزشی توانگری مالی 56 ساعته برای مردم عادی در داخل مرکز برگزار شده که در مجموع نزدیک به 70 نفر در این دوره ها شرکت پیدا کرده اند.

در خصوص اینکه چرا در دوره های آمادگی آزمون های حرفه ای بازار سرمایه وارد نشده ایم، به دلیل آن است که دوره های مذکور بیشتر مورد نیاز کارگزاران و معامله گران است و کانون کارگزاران به عنوان یک نهاد این کار را انجام می دهد؛ بنابراین دلیلی وجود ندارد که مرکز در کسب و کاری که حوزه فعالیت کانون است ورود کند. بلکه مخاطب اصلی مرکز ناشران و سرمایه گذاران هستند. علاوه بر این، در حوزه نشست های تخصصی حرفه ای فعالیت هایی صورت گرفته که ادامه دار خواهد بود.

همچنین در بحث تعاملات بین المللی و سرمایه گذاری های خارجی نیز پکیج کاملی تدوین شده که بزودی اعلام عمومی خواهد شد تا برای مدیران شرکت ها دوره های آموزشی پیرامون ورود سرمایه گذار خارجی برگزار شود که در این رابطه اولین دوره تأمین مالی خارجی توسط مرکز برگزار شده و برای دوره های بعدی نیز برنامه ریزی هایی در دست اقدام است.

اما در این رابطه زمان اهمیت زیادی دارد. متأسفانه بازار سرمایه حدود دو سال است با چالش هایی در سطح کلان مواجه شده و لازم است تمام نهادها و مجموعه ها همکاری کنند، حال زمان در حال از دست رفتن است و بخشی از آن متوجه مرکز مالی است. در این شرایط به نظر می رسد اولویت اول مرکز مالی ایران برگزاری دوره های آموزشی بوده و از پژوهش پیرامون سایر مسایل و بررسی مشکلات بازار غافل بوده است.

بله؛ الویت اصلی مرکز برگزاری دوره های آموزشی برای مردم عادی و ناشران است.

اما برگزاری دوره های آموزشی برای مردم عادی توسط مرکز مالی ایران به نظر خیلی ناچیز و کم تعداد بوده و چندان مورد استقبال قرار نگرفته است. به عبارتی این تعداد ناچیز به هیچ وجه قابل قبول نیست!

در خصوص تعداد داوطلبان حضور در دوره های آموزشی برگزار شده ویژه افراد حقیقی یک نکته مهم وجود دارد و آن اینکه رابطه مستقیمی بین افزایش میزان معاملات با حضور مردم در دوره های آموزشی وجود دارد. بطوریکه در شش ماهه اول سال 92 که مرکز با رویکرد جدید دوره هایی در حوزه توانگری مالی در حوزه بازار سرمایه برگزار می کرد، استقبال از دوره ها بسیار بیشتر بود. چرا که در آن زمان گردش معاملات بازار بسیار بالا بود و در چنین شرایطی توجه به دوره های آموزشی هم زیاد می شود. از این رو، دلیل استقبال پایین از دوره های آموزشی در شرایطی فعلی، حاکمیت اوضاع رکودی بر اقتصاد کشور و بازار سرمایه است. اما نکته دیگر پیرامون این است که باید دید وظیفه فرهنگ سازی در بازار سرمایه بر عهده کدام نهاد است؟ در این رابطه بنده معتقدم این وظیفه بر عهده همه نهادها و فعالان بازار سرمایه است و نمی توان گفت این امر تنها بر عهده مرکز مالی ایران است.

آیا نباید از مرکز مالی این انتظار را داشته باشیم که همانند مرکز پژوهش های مجلس یا پژوهشگاه های نیرو و نفت گزارش های پژوهشی مستقل برای عموم ارایه کند؟

مرکز پژوهش های مجلس به سفارش نمایندگان مجلس و یا در زمان بررسی لوایح و قوانین ارایه شده جهت تصویب، مطالعاتی انجام داده و گزارش آن را منتشر می کند. اما در مرکز مالی ایران ممکن است برخی کارهای پژوهشی سفارشی قابلیت انتشار یا استفاده عمومی را نداشته باشد و صرفاً در اختیار سفارش دهندگان پژوهش ها قرار گرفته و این به سیاست سفارش دهندگان پژوهش برمی گردد که درخصوص انتشار آن تصمیم گیری کنند.

اما طی این مدت اتفاقاتی از جمله تغییر نرخ خوراک پتروشیمی و یا بهره مالکانه معادن در بازار سرمایه افتاد که لازم به نظر می رسید در رابطه با آثار احتمالی آنها بر بورس بررسی هایی صورت گیرد. اما این اقدامات نیز از سوی مرکز مالی اجرایی نشد. همچنین بازار به دنبال دستیابی به تحلیل های مختلف پیرامون چشم انداز آتی آن هم در شرایطی است که ایران می خواهد بدون وجود تحریم ها فضای جدیدی را در روابط بین المللی خود تجربه کند که به نظر می رسد بایستی مرکز مالی ایران این مطالعات را انجام دهد.

طبق مواردی که بنده اطلاع دارم گزارش هایی توسط شرکت های بورس و فرابورس در رابطه با نرخ خوراک پتروشیمی و بهره مالکانه معادن تهیه و برای نهادهای بالادستی و سیاست گذار ارسال شد، اما به لحاظ قانونی نمی توان انتظار داشت که مجموعه هایی همچون شرکت بورس و یا فرابورس پیرامون یک صنعت گزارشی خاص تهیه کرده و آن را به صورت عمومی منتشر کند؛ چرا که نتایج آن می تواند به بازار جهت خاصی بدهد. مرکز مالی ایران نیز همین شرایط را دارد.

اگر مرکز مالی ایران به صورت مستقل از دولت یا سازمان بورس است، چه اشکالی وجود دارد نظر خود را به عنوان یک مرکز پژوهشی پیرامون متغیرهای مختلف و یا سیاست های جدید ارایه کند؟ صرف نظر از اینکه در نهایت چه اتفاقی می افتد و یا چه تصمیمی توسط مسئولان و مدیران دولتی گرفته می شود.

مرکز پژوهش های مجلس بر اساس یک قانون عمل می کند، اما این مرکز یک شرکت سهامی خاص است که برنامه سهامداران و مصوبات هیأت مدیره خودرا پیگیری می کند. اما ارایه تحلیل های مختلف پیرامون سیاست های مختلف اثرگذار بر بازار سرمایه و اظهارنظر در خصوص آنها در حیطه وظایف شرکت های مشاور سرمایه گذاری است که در فضای سامانه تدان به صورت تخصصی در حوزه های مختلف کار می کنند. مردم می توانند از تحلیل های ارایه شده توسط این مجموعه ها استفاده می کنند.

پس آیا باید این طور برداشت کرد که مرکز مالی ایران برنامه های پژوهشی خود را تنها طبق خواسته سهامدارانش پیش می برد؟

خیر؛ اینطور نیست. مرکز باید اقدامات پژوهشی خود را انجام دهد و مطمئناً وقتی زیر ساخت های آن فراهم شد، اطلاع رسانی لازم انجام می شود که می خواهیم در زنجیره ارزش پژوهش چه جایگاهی داشته باشیم و این نقش را در مرکز تحقیقاتی و پژوهشکده خود خواهیم داشت. ضمن اینکه در کنار ما پژوهشکده های دیگری هم می‌توانند وجود داشته باشند و نظرات خود را ارایه کنند.

پس در حوزه برنامه ‌های عام المنفعه و فرهنگ سازی در بازار سرمایه شما هیچ نقشی ندارید و باید سهامدارانتان به شما چنین وظیفه‌ای را تکلیف کنند؟

در حوزه فرهنگ سازی عمومی طیفی از برنامه ها در حال پیگیری است؛ از جمله آموزش های مجازی و استفاده از سایر تکنولوژی ها که دسترسی ما به مردم را جهت توسعه فرهنگ سرمایه گذاری تسهیل می کند و پس از تصویب، پیرامون این برنامه اطلاع رسانی لازم انجام می شود. اما وظیفه فرهنگ سازی بر عهده مجموعه خاصی نیست و همه باید در این زمینه نقش خود را ایفا کنند.

اما چرا در این شرایط چشم اندازهای کلی تعریف شده برای مرکز هیچ کدام محقق نشده است؟

چشم اندازهای کلی برای مرکز مالی ایران بهمن ماه سال قبل توسط هیأت مدیره مصوب شده که گام به گام بر مبنای آن رو به جلو حرکت می کنیم. ارایه خدمات آموزشی و پژوهشی در حالی یکی از اهداف ما در چشم اندازهای تدوین شده و بر اساس موضوع فعالیت در اساسنامه است که هر یک از آنها یکسری پیش نیازهایی دارد. برای خدمات پژوهشی همانطور که اشاره شد به دنبال راه اندازی پژوهشکده هستیم؛ در حوزه نشر کتاب هایی در دست انتشار است و برای آموزش نیز دوره هایی تعریف و برگزار شده است. اما چشم اندازهای اعلام شده مرکز پروژه های کوتاه مدت نیستند بلکه پروژه های بلندمدتی هستند که به مروز در حال پیگیری آنها هستیم به عنوان مثال مذاکراتی با کشورهای منطقه همچون افغانستان آغاز شده که چگونه ایران می تواند در راه اندازی بازار سرمایه به آنها کمک کند که در این رابطه بخشی از این اقدامات آموزشی مربوط به مرکز مالی بوده و سایر بخش ها از جمله تدوین مقررات، سامانه و مکانیزم کلی معاملات به سایر نهادهای فعال در بازار مرتبط می شود. در حوزه پژوهشی اما بیشتر اقدامات مربوط به حوزه های داخلی خواهد بود. همچنین در حوزه ساماندهی فعالیت های علمی تفاهم نامه ای با دانشکده مدیریت دانشگاه تهران به امضا رسیده و تفاهم نامه ای هم با دانشگاه صنعت نفت داریم که منتج به برگزاری دوره های میان مدت شده است.

 

بازگشت به شاخه اخبار صنعت و اقتصاد بازگشت به صفحه نخست

نظرات کاربران

دسته بندی های "بازتاب رسانه ها" استیل پدیا